- معرفی بروکرهای منتخب
- شبکه اجتماعی:
سوالات متداول
سوالات متداول اقتصاد و کریپتوکارنسی
اقتصاد کلان
از آنجا که قیمت و بازدهی اوراق رابطه عکس دارند، در صورت تقاضا قیمت افزایش و بازدهی کاهش پیدا میکند.
نرخ مشارکت پایین و متعاقبا عدم توازن بین عرضه و تقاضا در بازار کار میتواند باعث وقوع مارپیچ هزینه – دستمزد شود.
از آنجا که اوراق کوتاه مدت اصطلاحا پشت دست نرخ بهره بازی میکنند، مادامی که فدرال رزرو چرخه انقباضی را ادامه دهد، بازدهی اوراق کوتاه مدت افزایش و قیمت آنها کاهش پیدا خواهد کرد.
در حالت active فدرال رزرو اوراق خریداریشده را پیش از رسیدن به سررسید به فروش میرساند؛ اما در حالت passive صبر کرده تا اوراق به سررسید مقرر برسند و با عدم سرمایهگذاری مجدد یا اصطلاحا Re-finance آنها را به فروش رسانده و ترازنامه خود را کاهش دهد.
به طور کلی در یک چرخه خنثی اقتصادی تقاضا برای اوراق بلندمدت به دلیل بازدهی بالاتر، بیشتر است.
در یک دوره انقباضی همانند ( سال 2022) با افزایش احتمال رکود و نیز اطمینان به مشاهده اوج تورم و احتمال توقف اقدامات انقباضی میتوان شاهد تقاضا در اوراق بلندمدت بود.
نرخ بهره حقیقی از اختلاف بازدهی اوراق و انتظارات تورمی در یک سررسید مشخص محاسبه میشود. به طور کلی میتوان گفت نرخ بهره حقیقی مثبت بازارهای ریسکی و طلا را تحت فشار قرار میدهد.
برای مشاهده نرخ بهره حقیقی 5 و 10 ساله میتوان در تریدینگ وویو به ترتیب نمادهای US05Y-T5YIE و US10Y-T10YIE را جستجو کرد.
داراییهای بانکهای مرکزی یا همان Balance Sheet کاهش پیدا خواهند کرد.
سیاستهای پولی مجموعه اقداماتی هستند که بانک مرکزی یک کشور برای تحریک چرخ اقتصاد انجام میدهد؛ در مقابل، سیاستهای مالی مجموعه اقدامات دولتها برای بهبود وضعیت اقتصادی هستند.
این شاخص (Eurodollar Futures) نشاندهنده انتظارات بازار از میزان کاهش یا افزایش نرخ بهره در یک سررسید مشخص است.
شاخص دلار یا DXY را باید از دو جنبه مورد بررسی قرار داد:
سیاست پولی فدرال رزرو: به طور کلی سیاستهای انقباضی باعث تقویت و سیاستهای انبساطی باعث تضعیف DXY میشوند.باید توجه داشت که این عامل را نمیتوان همواره به صورت یک فرمول تفسیر کرد و در هر مقطع زمانی باید سایر عوامل را مد نظر قرار داد.
بررسی شاخص دلار با جفت ارزهایی که با آنها محاسبه و اندازهگیری میشود (یورو، ین، پوند، دلار کانادا، کرون سوئد و فرانک سوئیس) که قوی شدن این ارزها باعث تضعیفDXY میگردد و بالعکس.
در یک اقتصاد سالم علاوه بر اوراق دولتی ، اوراق شرکتی نیز تقاضا میشوند. در دورههای انقباضی تهاجمی که نگرانی از افزایش هزینه استقراض و کمبود نقدینگی وجود دارد، افزایش بازدهی اوراق شرکتی (به معنی عدم تقاضا و کاهش قیمت) نشاندهنده جو ریسکگریزی در بازار است.
یک چرخه انقباضی با هدف مهار تورم افسارگسیخته آغاز میشود که در آن به ترتیب تیپرینگ (کاهش خرید دارایی توسط بانک مرکزی)، افزایش نرخ بهره و کاهش ترازنامه صورت میگیرد.
ازجمله مهمترین شاخصهای بازار کار میتوان به این موارد اشاره کرد:
نرخ بیکاری، اشتغال بخش غیر کشاورزی، نرخ مشارکت، مدعیان بیکاری و هزینه اشتغال
ازجمله مهمترین شاخصهای تولیدی میتوان به این موارد اشاره کرد:
تولید صنعتی؛ سفارشهای کارخانهای، سفارش کالاهای بادوام، مدیران خرید، خوشبینی به کسب وکار و تولید ناخالص داخلی
صحبت درباره کاهش ترازنامه به معنی فروش اوراق توسط بانک مرکزی است؛ در این شرایط دارندگان اوراق ترجیح میدهند زودتر نسبت به فروش اوراق اقدام نمایند و چه بسا در قیمتهای پایینتر (و بازدهی بالاتر) دست به خرید مجدد بزنند.
صحبت درباره کاهش ترازنامه به معنی فروش اوراق توسط بانک مرکزی است؛ در این شرایط دارندگان اوراق ترجیح میدهند زودتر نسبت به فروش اوراق اقدام نمایند و چه بسا در قیمتهای پایینتر (و بازدهی بالاتر) دست به خرید مجدد بزنند.
اوراق انواع مختلفی دارند اما می توان سه دستی کلی برای آنها در نظر گرفت:
اوراق با درآمد ثابت ، اوراق مصون از تورم یا TIPS و اوراق با درآمد متغیر
شاخصهای اقتصادی بسیار متنوع بوده و دستهبندیهای مختلفی دارند. از نظر زمانی میتوان آنها را به پیشرو یا آیندهنگر، پسرو یا گذشتهنگر و همزمان گروهبندی کرد.
از نظر موضوعی میتوان به شاخصهای تورمی، شاخصهای تولیدی، شاخصهای بازار کار و غیره اشاره کرد.
افرادی که در یک خانواده هستند و کالا یا خدمات ارائه میدهند، در محاسبه GDP لحاظ نمیشوند.
ولی زمانی که برای تولید کالا و یا ارائه خدمات خود نیرویی استخدام کنند و در ازای کار آن شخص حقوق پرداخت شود، کالای تولید شده و خدمات ارائه شده در GDP لحاظ میگردند.
به همین دلیل در متون اقتصادی از مثال اقای اسمیت استفاده می شود؛ با این شرح که وی به آشپز خود که جزو خانوار نیست، حقوق میدهد؛ اما پس از ازدواج با وی، آشپز از اعضای خانواده شده و خدمات او در GDP محاسبه نمیگردد.
انتظارات تورمی از اختلاف بازده اوراق محافظت شده در برابر تورم از بازده اوراق قرضه اسمی در یک سررسید مشخص محاسبه میگردد.
زمانی که یک بانک مرکزی در مهار تورم تعلل نماید و سپس مجبور به افزایش شدت اقدامات انقباضی خود شود، اصطلاحا گفته میشود از تورم عقب مانده یا Behind the Curve است.
Front Load به معنی انجام اقدامات مدنظر به صورت فشرده در یک بازه زمانی کوتاهتر و سپس آرام پیش رفتن است. برای مثال در سال 2022 مطرح شد که بانک مرکزی آمریکا قصد دارد نرخ بهره را به 4% برساند. در این حالت به جای افزایشهای 50 واحد پایهای طی جلسات بیشتر، Front Loading انجام شد و در جلسات کمتر با افزایشهای 75 واحد پایهای نرخ بهره در نوامبر 2022 به 4% رسید.
در صورتی که تقویت DXY یا شاخص دلار ناشی از رشد اقتصادی باشد، میتوان انتظار رشد بازارهای ریسکی را داشت؛ گرچه این امر نیازمند توجه به سایر شرایط کلان اقتصادی است.
داتپلات یا نمودار نقطهای بیانگر انتظارات اعضای کمیته بازار آزاد فدرال یا FOMC از نرخ بهره طی سه سال آتی است. هر نقطه به معنی رای اعضای مشارکتکننده است.
افزایش بازدهی اوراق بهادار رهنی یا MBS به معنی بالا رفتن هزینه استقراض این نوع وام است که به کاهش تقاضا برای آنها منجر میگردد. در نتیجه تمایل به دریافت وام و خرید مسکن افت پیدا مینماید و با توجه به سایر عوامل انتظار میرود قیمت خرید مسکن نیز کاهش یابد.
برای این پرسش میتوان دلایل زیر را مطرح کرد:
سررسید MBSها بلندمدت بودند و FED قصد کاهش ترازنامه به صورت active را تا آن زمان نداشت.
به دلیل بازدهی بالای اوراق در آن زمان، احتمال میرفت با فروش MBS، عرضه از تقاضا پیش بگیرد و ریسک وقوع رکود در بخش مسکن تشدید پیدا کند.
به طور کلی هر زمان که بانکهای مرکزی سیاستهای پولی خود را تغییر دهند، گفته میشود که تحول یا Pivot رخ داده است.
FED Pivot به معنی تغییر رویکرد بانک مرکزی آمریکا به سیاستهای پولی است؛
برای مثال طی چرخه انقباضی آغاز شده در سال 2022، بازارها در انتظار تحول یا Pivot بودند تا روند افزایش نرخ بهره به کاهش نرخ بهره تغییر نماید.
فرود نرم یا Soft Landing نتیجه مطلوب هر بانک مرکزی در چرخه مهار تورم است؛ به این معنی که با گامهای انقباضی اتخاذ شده تورم به مرور کاهش پیدا نماید، به تولید و رشد اقتصادی لطمه وارد نشود، بیکاری افزایش قابل توجه پیدا نکند و به طور کلی اقتصاد بدون آسیب جدی روند معمول خود را طی نماید.
بنیادی
معمولا برای انجام یک تراکنش مالی از یک واسطه نظیر بانکها استفاده میشود، اما بلاکچین این امکان را فراهم کرده تا خریداران و فروشندگان (دریافتکنندگان و ارسالکنندگان پول مجازی) بدون نیاز به شخص ثالث و واسطه با هم در ارتباط باشند و مبادله انجام دهند. این شکل از تراکنش را "همتا به همتا" یا "P2P" مینامند.
در بلاکچین از رمزنگاری به منظور ایجاد امنیت درتبادلات و حتی خرید و فروش ارز دیجیتال استفاده میگردد. بر خلاف سیستمهای بانکی که دارای یک موقعیت مشخص بوده و به اصطلاح متمرکز عمل میکنند، مرکز دادهای که بلاکچینها در آن قرار دارد کاملا غیرمتمرکز بوده و در سراسر جهان پخش هستند.
محل نگهداری بلاکچینها را اصطلاحا "دفتر کل توزیع شده" یا "Ledger" مینامند.این دفتر کل برای همه اعضای شبکه و با جزئیات در دسترس بوده و سوابق همه تراکنشها و معاملات به صورت شفاف برای همه وجود دارد. این شبکه در واقع زنجیرهای از رایانههایی است که درستی تراکنشهای صورت گرفته بین خریداران و فروشندگان را تایید کرده و سپس آن را به بلاکچین اضافه مینمایند.
هر یک از بلوکهای موجود در بلاکچین از قسمتهای دیجیتالی اطلاعات که شامل سه بخش است، تشکیل شدهاند:
۱) اطلاعات مربوط به تراکنش: به عنوان مثال تاریخ، ساعت، میزان، کارمزد و غیره.
۲) اطلاعات طرفین معامله: بدین منظور به جای ذکر هویت افراد یا اطلاعات شناسایی، از امضای دیجیتال و منحصر به فرد مشارکتکنندگان در معامله استفاده میشود.
۳) سایر اطلاعات متمایز از دیگر بلوکها: هر بلوک کد منحصر به فردی به نام "هش" را ذخیره میکند که به واسطه آن از بلوک دیگر متمایز میشود، این امر را میتوان به اثر انگشت هر انسان تشبیه کرد. بنابراین بلوکهای مربوط به دو معامله با جزئیات یکسان به دلیل کدهای منحصر به فرد از هم قابل تفکیک هستند.
Coin پول دیجیتالی است که بر روی شبکه بومی خود ایجاد شده و بر روی بلاکچینهای مستقل فعالیت دارد؛ برای مثال میتوان به بیتکوین، اتر، لایتکوین و مونرو اشاره کرد که بر بستر بلاکچینهای اختصاصی خود توسعه یافتهاند.
Token بر خلاف کوین، بلاکچین اختصاصی نداشته و رمزارزی است که بر بستر سایر بلاکچینها فعالیت میکند. در این راستا باید توجه داشت که برخی شبکههای بلاکچینی اجازه میدهند تا سایر پروژهها اپلیکیشنهای خود را بر روی پروتکلشان راهاندازی نمایند. برای مثال شبکه اتریوم به کاربران خود اجازه میدهد تا توکنهایشان را در بستر آن ایجاد، عرضه و مدیریت نمایند. شبکه اتریوم با بهرهمندی از قابلیت قرارداد هوشمند به رایجترین پلتفرم برای ساخت و انتشار توکنها تبدیل شده است.
به طور کلی میتوان گفت که هدف بسیاری از کوینها و توکنها انتقال ارزش و تسهیل فرآیند پرداخت است و تقریبا کاربردی شبیه ارزهای فیات دارند؛ با این تفاوت که از فناوری رمزنگاری بهره بردهاند و بعضا موجودی در گردش محدودی دارند.
اکثر رمزارزها مانند پول فیات (مانند دلار آمریکا) بدون پشتوانه فیزیکی هستند؛ آنچه که پشتوانه این ارزهای دیجیتال به شمار میآید، پذیرش و محبوبیت آنها و اعتماد عمومی است. بیاعتمادی مردم به سیستمهای مالی متمرکز مانند بانکهای مرکزی باعث شده تا غیرمتمرکز بودن، شفافیت و عدم کنترل توسط یک نهاد مرکزی در دنیای ارزهای رمزنگاریشده مورد استقبال قرار بگیرد. حتی برخی بر این باورند که در صورت ارائه ساختار قانونی مناسب و جهانی برای رمزارزها به مرور جایگزین پول فیات و چاپ شده توسط دولتها شوند.
به طور قطع در پاسخ میتوان گفت: خیر! اکثر صرافیهای رمزارزها از پروتکلهای امنیتی بسیار بالایی برخوردار بوده که دائما هر روز در حال بروزرسانی هستند. این امر در رتبهبندی صرافیها اهمیت بالایی دارد، برای اطلاع از رتبه هر صرافی از جهت امنیت میتوان به این وبسایت مراجعه کرد:
با این حال باید توجه داشت که این پلتفرمها مکررا در معرض حملات سایبری و هک قرار میگیرند. از طرف دیگر، قوانین داخلی هر صرافی مانند بلوکه کردن داراییهای کشورهای در لیست تحریم به ویژه برای ایرانیان تهدید بزرگی محسوب میشود. بنابراین همواره بر نگهداری از داراییهای دیجیتال در کیف پولهای امن و دارای کلید خصوصی تاکید میگردد.
لازم به ذکر است که هنگام انتقال داراییها (از صرافی به کیف پول یا بالعکس) بایستی توجه ویژه به شبکههای مبداء و مقصد داشت. رایجترین شبکهها در بازار رمزارزها عبارتند از:
شبکه بیتکوین: OMNI
شبکه ترون: TRC-20
شبکه اتر: ERC-20
شبکههای بایننس: BEP-2 و BEP-20
با توجه به شرایط ایرانیان و تحریم از جانب برخی کشورها پیشنهاد میشود برای انجام کلیه فعالیتها در بازارهای مالی بین المللی اعم از صرافیهای رمزارزها یا کارگزاریهای فارکس از فیلترشکن با IP ثابت و یا VPS استفاده شود و از افشا نمودن هویت واقعی اجتناب گردد. در حال حاضر با توجه به تجربه کاربران دو فیلترشکن Express و NORD بهترین عملکرد را داشتهاند. توجه داشته باشید که پیش از اقدام به تهیه هر فیلترشکنی از داشتن IP مدنظر اطمینان حاصل نمایید.
به طور کلی پیشنهاد میشود برای حفظ امنیت جهت کار با هر پلتفرمی (صرافی، کیف پول و غیره) از احراز هویت و تایید دومرحلهای گوگل یا Google Authenticator استفاده شود
برای بهرهمندی از اطلاعات کامل پروژهها در حوزه فاندامنتال و نیز رویدادهای آتی مراجعه به وبسایتهای زیر پیشنهاد میشود:
لازم به ذکر است که مشاهده سبد سرمایهگذاران سازمانی با مراجعه به وبسایت Messari امکانپذیر است.
مراجعه به وبسایت PancakeSwap.finance
مراجعه به قسمت Pool
انتخاب گزینه Finished در بالای جدول نشاندهنده استخرها
انتخاب نوشته قرمز رنگ با عنوان Go to Migration Page
اتصال کیف پول و دسترسی به داراییها و انجام عملیات Unstake؛ در صورت نیاز با مراجعه به صفحه اول میتوان نسبت به استیک کردن در استخرهای جدید اقدام کرد.
با مراجعه به وبسایت Token Terminal میتوان درآمد پروژهها را مشاهده کرد.
برای اینکار ابتدا باید به اکسپلورر هر شبکه رفت و با مراجعه به قسمت Top Accounts آدرس کیف پول نهنگها را پیدا کرد. با وارد کردن آدرس در قسمت جستجوی وبسایت Zapper.fi میتوان دارایی موجود در کیف پول نهنگها را مشاهده کرد.
لایه دوم به چهارچوب (Framework) یا پروتکل (Protocol) ثانویهای گفته میشود که روی بلاکچین ساخته میشود. مهمترین هدف آن حل کردن سرعت پایین تراکنشها و مشکلات مقیاسپذیری آنهاست.
برای مثال بیتکوین به عنوان مطرحترین بلاکچین جهان، تنها توانایی اجرای 7 تراکنش بر ثانیه (TPS: transactions per second) دارد و این امر یکی از موانع اصلی افزایش کارایی بلاکچین تلقی میشود. بنابراین برای استقبال وسیعتر و افزایش کاربرد بیتکوین نیاز به افزایش ظرفیت پشتیبانی از تعداد تراکنشهای بیشتر غیرقابلانکار خواهد بود.
بنابراین لایه 2 به راهکارهای متعددی گفته میشود که برای حل مشکل مقیاسپذیری (scalability) ارائه شده است.
دو نمونه از مهمترین راهکارهای لایه 2 شبکه لایتنینگ بیتکوین (Bitcoin Lightning Network) و پلاسما اتریوم (Ethereum Plasma) هستند. شبکه لایتنینگ بر اساس state channels کار میکند.
به این معنی که عملیات بلاکچین در کانال دیگری انجام شده و در انتها به زنجیره اصلی گزارش میشود. در مقابل، چارچوب پلاسما ساز و کار زنجیره کناری (Sidechain) که بلاکچینهای کوچکتری هستند را پیادهسازی میکند.
از آنجایی که راهکارهای لایه 2 تراکنشها و عملیات اعتبارسنجی را خارج از زنجیره اصلی (لایهی اول) انجام میدهند، به آنها راهکارهای بیرون زنجیرهای (Off-chain) نیز گفته میشود. به دلیل گستردگی ویژگیهای شبکه اتریوم و محبوبیت بسیار زیاد آن، پروژههای لایه دو زیادی برای اتریوم توسعه داده شده اند. یکی از مزایای راهکارهای بیرون زنجیرهای کاهش نیاز به تغییرات در لایه یک است. به عبارت دیگر، حجم زیادی از امور به لایه دوم منتقل میشود و در این حالت لایه اول امنیت شبکه و لایه دوم سرعت و مقیاسپذیری را به شبکه اضافه میکنند.
داده درون شبکه
تحلیل آنچین با استفاده از اطلاعات درون شبکه بلاکچین انجام میشود و ابزاری بسیار قدرتمند و کارآمد برای آنالیز و بررسی فعالیتهای صورت گرفته در شبکه است. به دلیل شفاف بودن شبکه بیتکوین و ( سایر رمزارزها) میتوان از طریق فعالیتهای شبکه به رفتار هولدرها، ماینرها، ورودی و خروجی به/از صرافیها و غیره پی برد و آنها را تحلیل نمود.
به طور کلی فعالیت در بازارهای مالی نیازمند توجه به تمامی جنبههای تاثیرگذار بر قیمت داراییها است. در بازار رمزارزها به دلیل بهرهمندی از فناوری بلاکچین و شفافیت موجود میتوان از دادههای درون شبکهای استفاده کرد تا بتوان از سلامت، امنیت، توازن بین عرضه تقاضا و حتی ارزشمندی داراییها اطمینان حاصل کرد. لازم به ذکر است که تحلیل دادههای آنچین معمولا در میان و بلندمدت پیشنهاد میشوند.
سرمایهگذاران و معاملهگران هوشمند میتوانند علاوه بر در نظر گرفتن عوامل کلان اقتصادی، بنیادین و تکنیکال از این نوع تحلیل نیز استفاده نمایند. لازم به ذکر است که دانش تحلیل درون شبکهای نوظهور بوده و احتمال توسعه بیشتر آن در آینده وجود دارد.
با مراجعه به هر یک از وبسایتهای پیشنهادی زیر میتوان به طیف متنوعی از دادههای درون شبکهای دسترسی پیدا کرد.
شاخص MVRV از تقسیم ارزش بازار (Market Cap) بر ارزش اکتسابی(Realized Cap) به دست میآید که نشاندهنده حباب بازار بوده و میتوان از طریق آن به ارزندگی یا عدم ارزندگی رمزارز مورد نظر پی برد.
بر حسب تاریخچه، محدوده 3 و فراتر از آن MVRV نشاندهنده علاقه معاملهگران به فروش دارایی است، چرا که قیمت از میانگین هزینه افراد بالاتر رفته و تمایل برای کسب سود را تقویت میکند. عدد ۱ به عنوان محدودهای در شاخص در نظر گرفته میشود که ارزندگی دارایی بالا بوده و امکان تقاضا از جانب معاملهگران و سرمایهگذاران وجود دارد.
شاخص NUPL مخفف عبارت Net Unrealized Profit/Loss است که نسبت سود به ضرر کسب نشده را نشان میدهد.
به طور کلی وقتی شاخص بالای سطح کلیدی صفر قرار میگیرد، به معنای این است که شبکه عمدتا در حالت سود کسب نشده قرار دارد. هرچه NUPL به اعداد بالاتر برسد به معنای قرار گرفتن درصد بیشتری از شبکه در سود کسب نشده است.
در مقابل هنگامی که شاخص به زیر سطح کلیدی صفر برسد، نشاندهنده قرار گرفتن عمده فعالان شبکه در ضرر کسب نشده میباشد. علاوه بر این، فاز روانی معاملهگرها با استفاده از این شاخص امکانپذیر است.
شاخص Network Value to Transaction که به طور اختصار NVT نامیده میشود، بیانگر نسبت ارزش بازار (Market Cap) به حجم تراکنشهای صورت گرفته در شبکه است. پس از خلق این شاخص، نسخه اصلاح شده آن به عنوان شاخص NVT Signal معرفی گردید که از میانگین 90 روزه حجم تراکنشها استفاده میکند.
نرخ پردازش یا هشریت یکی از شاخصهای مهم در ارزیابی امنیت شبکه و از عوامل تاثیرگذار بر سلامت آن است. نرخ هش در شبکههای بلاکچین به تعداد ماینرها و سرعت آنها در انجام محاسبات بستگی دارد. هرچه میزان هشریت بالاتر باشد، به معنای حضور پر رنگ ماینرها برای استخراج رمزارز است.
در این رابطه باید توجه داشت که رشد هشریت به معنی حل معادلات بلاک در زمان کمتر است که باعث میشود متوسط زمان ساخت بلاک از محدوده استاندارد 10 دقیقه کمتر شود.
در این شرایط نیاز است تا سختی (Difficulty) افزایش پیدا نماید که این وضعیت باعث خارج شدن برخی از ماینرها از شبکه و تعدیل متوسط زمان ساخت بلاک میگردد. وضعیت بالعکس این شرایط نیز وجود دارد؛ بدین معنی که اگر متوسط زمان ساخت بلاک از 10 دقیقه بیشتر شود، سختی کاهش پیدا کرده و با بازگشت ماینرهای علاقهمند، امنیت شبکه نیز بهبود پیدا خواهد کرد.
این شاخص از تقسیم درآمد روزانه ماینرها از طریق ساخت بلاک به میانگین 365 روزه درآمد آنهاست.
نسبت بالای این شاخص بازتاب افزایش درآمد این دسته نسبت به یکسال اخیر است که خطر فروش از سوی آنها را افزایش می دهد.
شاخص SOPR که نسبت خروجی کوین در سود را نشان میدهد، از تقسیم تعداد کوینهای خریداری شده بر قیمت خرید آن محاسبه میشود.
سطح کلیدی این شاخص محدوده 1 است؛ سطوح بالای 1 به معنی خروج کوینهای اکثر معاملهگران در سود و سطوح زیر 1 بازتاب فروش اکثریت در ضرر است.
در دوره صعودی بازار انتظار میرود که شاخص بالای سطح کلیدی 1 به روند رو به رشد خود ادامه دهد؛ در مقابل، در بازارهای نزولی خروجی در ضرر افزایش پیدا میکند که باعث قرار گرفتن میزان شاخص زیر سطح 1 میگردد.
شاخص Active Addresses میزان فعالیت در شبکه را سنجیده و از عوامل تاثیرگذار بر سلامت شبکه است.
در تحلیل این شاخص بایستی به سطح (Level)، روند (Trend) و جهش (Spike) و تغییرات آنها در هر شرایط کلان و بنیادی بازار توجه شود.
در رابطه با تحلیل سطوح این شاخص بایستی میزان آن در بلندمدت و کوتاه مدت مدنظر قرار بگیرد.
به طور کلی ماینرهای هر رمزارز با الگوریتم PoW از 2 طریق درآمد دارند:
استخراج بلاک (درآمد ثابت) و کارمزد تراکنشها در شبکه (درآمد متغیر). باید توجه داشت که درآمد ماینرها تحت تاثیر عوامل متعددی تغییر خواهد داشت و این امر به منظور تحلیل رفتار آنها و احتمال ایجاد فشار عرضه از جانب آنها مدنظر قرار میگیرد.