بسیاری از مردم معتقدند کمالگرایی یعنی داشتن استانداردهای سطح بالا، اما این تنها ظاهر قضیه است. وقتی دقیقتر بررسی میکنیم، متوجه می شویم که استانداردها سطح بالا نیستند و سوال عمیقتر این است که چرا افراد کمال گرا در وهله اول باید آن استانداردها را تعیین کنند. تحقیقات نشان میدهد که آنها این کار را برای تأیید اعتبار خود در پیش دیگران انجام میدهند؛ تأییدی که به آنها میگوید به اندازه کافی خوب هستند، اهمیت دارند یا دوست داشته میشوند. تا زمانی که این واقعیت ساده را درک نکنیم، همچنان درک نادرستی از کمالگرایی و تأثیری که روی ما دارد خواهیم داشت. برای دستیابی به درک عمیق تله کمالگرایی، به خواندن ادامه دهید.
کمالگرایی چیست؟
کمالگرایی در مورد بینقص بودن وظایف یا کارها یا رسیدن به استانداردهای سطح بالا نیست. این مفهوم ریشه بسیار عمیقتری دارد و در رابطه با کامل کردن خودمان است. به عبارت دقیق تر، کمالگرایی برای کامل کردن قسمت ناقص ماست، زیرا فکر میکنیم با اینکار عیبها و نواقص ما از چشم دیگران پنهان میمانند.
کمالگرایی مربوط به مسئله عزت نفس است که نه در خلاء درون افراد، بلکه در دنیای اجتماعی ما و از طریق تعاملاتی که با اطرافیان خود داریم به وجود میآید. با یک گفتگوی درونی شروع می شود که می گوید: «من به اندازه کافی جذاب، به اندازه کافی باحال، به اندازه کافی ثروتمند، به اندازه کافی لاغر، به اندازه کافی سالم، به اندازه کافی باهوش، به اندازه کافی سازنده نیستم.»
این رشته فکری با یک درک بیرحمانه به پایان میرسد: «اگر کاستیهای من آشکار شوند، دیگران متوجه میشوند و دیگر من را قبول نخواهند کرد.» بعد از رسیدن به این طرز تفکر، کمالگرایان خود واقعیشان را از دنیا پنهان میکنند و برای محکم کردن پیوند خود با دیگران دست به هر کاری میزنند. این یعنی کمالگرایی نشانه موفقیت و داشتن استانداردهای بالا نیست، بلکه میتواند خجالتآور باشد.
کمالگرایان چگونه فکر میکنند؟
کمالگرایی چهرههای زیادی دارد. در طول چهار دهه گذشته، روانشناسان در حال کلنجار با کمالگرایان بودهاند تا دریابند کمالگرایی چگونه ایجاد میشود و افراد کمالگرا چه افکار، احساسات و رفتارهایی دارند. چهرههای مختلف کمالگرایی، شامل کمالگرایی خودمحور، کمالگرایی اجتماعی و کمالگرایی تحمیلشده توسط دیگران است.
- کمالگرایی خودمحور: کمالگرایی خودمحور یک احساس شدید به بینقص بودن (و تنها بینقص بودن) است.
- کمالگرایی اجتماعی: این نوع کمال گرایی توسط جامعه تحمیل میشود و این احساس را ایجاد میکند که همه اطرافیان من انتظار دارند که بینقص باشم.
- کمالگرایی تحمیل شده توسط دیگران: در واقع کمالگرایی یک فرد است که بر اطرافیانش تحمیل میشود و آنها را به کمالگرایی مجبور میکند.
خوب است بدانید که این سه چهره کمالگرایی عمیقا با هم تنیده شدهاند، به همین دلیل هیچکس تنها در یک گروه قرار نمیگیرد، بلکه طیفی از این انواع کمالگرایی را دارد.
نقش کمالگرایی در موفقیت
کمالگرایی الزاما راز موفقیت نیست. امروزه موفقیت سخت است و گاهی اوقات به فداکاری و رنج کشیدن نیاز دارد. اما آیا برای پیشرفت در این دنیا، به کمی کمالگرایی نیاز نداریم؟
در حوزههای مختلف مانند مدرسه، ورزش و کار، کمالگرایی خودمحور، خود را به عنوان یک نیروی محرک بسیار قوی نشان میدهد و با اخلاق کاری قدرتمند مرتبط است. این بینش به پایداری سرسختانه حتی در پیش پا افتادهترین کارها کمک میکند، اما نکته مهم این است که رابطهی خاصی بین موفقیت و کمالگرایی وجود ندارد.
دلیل این امر دو مورد زیر است:
۱. افراد کمالگرا سخت کار میکنند و حفظ تداوم این کار دشوار است، به همین دلیل پس از مدتی وارد سراشیبی افت عملکرد شده و درنتیجه فرسوده میشوند.
۲. افراد کمال گرا نمیتوانند تمام تلاش خود را به عملکرد بالا تبدیل کنند، زیرا هر کاری که کنند باز هم احساس کمکاری و شکست میکنند.
بحران کمالگرایی و دلیل ایجاد آن
کمال گرایی یک اپیدمی پنهان است. هرکسی که وقت خود را با جوانان می گذراند، مطمئناً موافق است که تحت فشار شدید قرار دارند. این فشاری است که انجمن ملی آموزش آن را «اپیدمی» مینامد، انجمن رواندرمانگران کودک آن را «فاجعه خاموش» و کالج سلطنتی روانپزشکان آن را «بحران» مینامد.
یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۷ از حدود ۲۵،۰۰۰ دانش آموز ابتدایی و دبیرستان در تورنتو پرسید که آیا احساس می کنند نیاز به کامل بودن دارند یا خیر؟ از هر دو نفر بیش از یک نفر گفتند که این حس را دارند. اما ۳۴ درصد از دانشآموزان دبستانی و ۴۸ درصد از دانشآموزان دبیرستانی فراتر رفتند و گفتند که تحت فشارهای خاصی هستند که باید از نظر جسمی کامل به نظر برسند.
همچنین انتظارات جامعه فراتر از ظرفیتی که افراد میتوانند برآورده کنند فراتر است. این یعنی هیچکس نمیتواند به استانداردهای بالای جامعه نیز دست یابد و این میتواند مشکلات جدی زیادی زندگی افراد، مخصوصا جوانان ایجاد کند.
چطور از تله کمالگرایی رها شویم؟
مهمترین چیزی که باید راجب کمالگرایی بدانید، این است که کمال وجود ندارد، پس نمیتواند هدف شما باشد. در واقع کمالگرایان تمایلی به رسیدن به کمال ندارند، بلکه به دنبال تأیید دیگران هستند. اگر به دیگران اجازه دهید موفقیت را برای شما تعریف کنند، همیشه ناامید خواهید بود. به همین دلیل، باید با دنبال کردن راهکارهای زیر، خود را از تله کمالگرایی رها کنید:
۱. برای ماهر شدن تلاش کنید.
به جای اینکه هدف نهایی خود را کمال و بینقصی قرار دهید، سعی کنید با تمرکز بر روی تلاش و پیشرفت، در موضوع مد نظر خود ماهر شوید. باید به خاطر داشته باشید که همیشه امکان پیشرفت خواهید داشت و شکست و نقص از مراحل طبیعی پیشرفت هستند. ماهر شدن به این معنا نیست که در انجام کاری بینقص هستید، بلکه یعنی با وجود متخصص بودن، میدانید که همیشه جای پیشرفت و یادگیری وجود دارد.
برای اینکه در انجام کاری ماهر شوید، باید آگاهانه و با تمرکز بر نقاط ضعف خود تمرین کنید، به دنبال نظرخواهی از دیگران باشید و تداوم را در کارهای خود حفظ کنید.
۲. بینقص بودن را از ارزش وجودتان جدا کنید
باید احساس نیاز به بینقصی را رها کنید و ارزش خود را در وجود منحصربهفردتان بدانید، نه موفقیتهای بیرونی. برای این کار، لازم است شکستها را شخصی در نظر نگیرید یا انتقاد را یک حمله به خودتان محسوب نکنید، بلکه آن را انتقاد سازنده بدانید. لازم است از خود بپرسید: «چه فرصتی در این شرایط نهفته است؟». خوب است تمرکز خود را روی جنبههای مثبت هر شکست بگذارید و آن را یک نشانه قطعی برای بیارزشی خود نپندارید. یعنی باید کاملا و عمیقا بپذیرید «من کامل نیستم، اما کافی هستم».
۳. با خود عهد ببندید
عهد بستن هنگامی به کمک شما میآید که در کاری گیر کردهاید و در راه رسیدن به کمال بیحرکت ماندهاید. یک عهد خوب به شما کمک میکند تله کمال را شکست دهید، برای مثال: «من عهد میبندم که از اشتباهاتم درس بگیرم و از آنها عبور کنم.»
۴. وارد عمل شوید
هنگامی که در تله کمالگرایی گیر افتادهاید، بزرگترین ناجی شما عمل است. هنگامی که وارد عمل شوید، دیگر بیحرکت نخواهید بود. میتوانید از یک کار کوچک شروع کنید، برای مثال قدم اول را آسان و ساده در نظر بگیرید و با این کار وارد مسیر پیشرفت شوید. گاهی اوقات حتی اگر هدفی واضح و روشن در ذهن داشته باشید، ممکن است برای برداشتن اولین قدم منتظر راهی بینقص باشید و این میتواند سالها پیشرفت شما را به تأخیر بیاندازد. به همین دلیل، تردید نکردن در عمل بهترین راه برای شکست دادن این تله است.
۵. به دنبال آشنایی با شکستهای الگوهایتان باشید
بزرگترین الگوی خود را در نظر بگیرید و سعی کنید شکستهای او را در مسیر موفقیت پیدا کنید. همه افراد موفق دنیا بارها و بارها شکست خوردهاند. به نقل از کتی آیرلند، که یک شرکت چند میلیارد دلاری را مدیریت میکند، «من شکست را به عنوان فرصتی برای سوادآموزی میدانم و بسیار باسواد هستم!».
۶. آینده را تصور کنید
یک راه دیگر برای بیرون آمدن از تله کمالگرایی، این است خود را در انتهای زندگیتان، در حال نگاه کردن به عقب تصور کنید. اگر با خود بگویید: «به خودم افتخار میکنم که…»، جای خالی را با چه پر خواهید کرد؟ قطعا ترجیح میدهید در این زمان به تلاشهایتان فکر کنید، حتی اگر شکست خورده باشید، زیرا اگر از دور به ماجرا نگاه کنید، تلاش نکردن بدتر به نظر میرسد.
نتیجهگیری
در انتها، حقیقت این است که هیچکس کامل نیست. همه ما در اعماق وجودمان این را میدانیم، اما هنوز در حال تلاش برای رسیدن به کمال هستیم. وقتی به این حقیقت آگاه میشوید، به جای سرزنش کردن خود میتوانید خود را قبول و تشویق کنید. اگر یاد بگیرید از اشتباهاتتان درس بگیرید و از آنها بگذرید، مسیر نوآوری، خلاقیت و موفقیت را برای خود باز خواهید کرد.
منابع
عالی دمتون گرم
عالی بود