چند سال پیش یک فرد در اسپانیا برنده لاتاری شد و شماره بلیت او ۴۸ بود. از اون پرسیدند:« به چه علتی عدد ۴۸ را انتخاب کردید؟ قطعا فکر، تصمیم و نکتهی مهمی پشت این انتخاب است!» او پاسخ داد، بله همینگونه است، من ۷ شب متوالی خواب عدد ۷ را دیدم و بعد با خودم گفتم که ۷ ضربدر ۷ میشود ۴۸!! و به همین دلیل بلیت شماره ۴۸ را انتخاب کردم و در این موفقیت ریاضیات به کمک من آمد!
نکته اینجاست که همهی ما تا حدودی با این خطا مواجه هستیم و دنیا را از پشت یک فیلتر میبینیم. یکی از مهمترین اشتباهات این است که اکثر ما به دنبال این هستیم که از اتفاقات تصادفی، نتایج و تفاسیر منطقی و معناداری استخراج کنیم، درحالیکه این اتفاقات فقط حاصل یک اتفاق تصادفی و شانسی است و توجیه دیگری ندارد. اگر میخواهید بیشتر با ماهیت اتفاقات تصادفی و شیوه بهرهوری از آنها آشنا شوید، به خواندن ادامه دهید.
درک ما از اتفاقات تصادفی چیست؟
در جایی که پای شانس و اتفاقات تصادفی وسط باشد، سیستم ادراکی ما دچار خطا میشود. به عنوان مثال اگر رشتهای از اعداد را به ما بدهند، ما نمیتوانیم به راحتی تشخیص دهیم که این رشته اعداد دارای قانون و قواعد خاصی هستند یا خیر؟
زیرا اینجا پای شانس و عدم قطعیت وسط است و مغز ما گمراه میشود.
انسان این نکته را از صد سال پیش متوجه شده، اما این موضوع را لابهلای تمام چیزهایی که نمیداند پنهان کرده است. مثلا با خود میگوید، من اطلاعات خاصی از زیست، شیمی، فیزیک و … ندارم و نیازی هم به دانستنش ندارم، پس ندانستن آمار و احتمالات نیز به من آسیبی نمیرساند و مهم نیست، درحالیکه اینطور نیست و درک نکردن آمار و احتمالات میتواند ضرر و زیان زیادی برای ما به همراه داشته باشد.
دانستن آمار و احتمال، کیفیت تصمیمگیری ما را افزایش میدهد و در صورت نداشتن این علم، تصمیمهای ما کیفیت و صلاحیت کافی را نخواهند داشت.
نکتهی بعدی این است که مغز ما انسانها به صورت فطری، برای تحلیل و تعبیر اطلاعات آماری ضعف دارد. مثلا در ورزش، ما باعث شکست تیم را مربی میدانیم درحالیکه طبق تحقیقات انجام شده اینگونه نیست و مربی تا حد اندکی در شکست تیم دخالت داشته است.
سیستم شهودی ما در همهجا به دنبال الگو و نظم میگردد و اگر این الگو و نظم را در جایی پیدا نکنیم پذیرش شانسی بودن آن به شدت برایمان سخت میشود و نمیتوانیم قبول کنیم که منطق و الگوی خاصی پشت اتفاق مد نظر ما نیست.
و اگر منطق یک اتفاق را پیدا و درک نکنیم، آن اتفاق را به دستهای پنهان نسبت میدهیم و نمیتوانیم اتفاقی و شانسی بودن آن را بپذیریم و همیشه دنبال مقصر، دلیل و الگو هستیم. باید بپذیریم همیشه اتفاقاتی هستند که الگو و قواعد خاصی ندارند و بر مبنای شانس و تصادف اتفاق افتادهاند.
چگونه اتفاقات تصادفی را پیشبینی کنیم؟
پیشبینی کردن رویدادها کار آسانی نیست. ما برای توجیه اتفاقات، از شهود کمک میگیریم و آزمایشات نشان داده است که شهود با بخش احساسی مغز درگیر است نه بخش منطقی مغز. تحقیقات و تصاویر گرفته شده از مغز انسان توسط دستگاه FMRI نشان دادهاند که زمانی که ما قرار است ارزیابی ریسک، پاداش و … کنیم، این تصمیم را با بخش احساسی مغز میگیریم نه با بخش منطقی مغز.
باید این نکته را بدانیم که ما برای فهم و سادهسازی نحوه عملکرد دنیا، به دنبال الگو میگردیم و فکر میکنیم درک اتفاقات با الگوها سادهتر میشود، اما در بسیاری از مواقع این الگوها واقعی و منطقی نیستند و در پی همان دیدگاه سادهسازی اتفاق افتادهاند.
بسیاری از افراد تمایلی ندارند که باور کنند بسیاری از اتفاقات، موفقیتها و شکستها و در زندگی بر مبنای شانس و تصادفات است، زیرا ترجیح میدهند داستانهای موفقیت، سخت تلاش کردن و سخنان انگیزشی را بشنوند و نمیخواهند باور کنند که ممکن است خیلی از موفقیتها بر مبنای شانس اتفاق افتاده باشند.
تصادفی بودن یک اتفاق به معنی بیدلیل بودن آن نیست، بلکه به این معناست که آنقدر پارامترهای وسیعی روی آن تاثیرگذار بوده است که نمیتوان آن را پیشبینی کرد.
اینکه ما احساس کنیم بر اتفاقات و زندگی خود کنترل داریم اشتباه است اما انسان به این حس نیاز دارد، زیرا بدون حس داشتن کنترل، ادامه زندگی سخت میشود.
طبق تحقیقاتی که انجام شد، افرادی که احساس کنترل بر زندگی خود را داشتند نسبت به افرادی که این حس را نداشتند( مانند سالمندانی که خودشان تصمیمی نمیگیرند و کارهای آنها توسط سایر افراد انجام میشود) بیشتر عمر میکردند.
یکی دیگر از چیزهایی که مغز ما در آن دچار اشتباه میشود، تشخیص علیت همبستگی است. همبستگی ممکن است منعکس کننده علل غیرمرتبط یا مستقل یا عوامل تصادفی باشد. صرفاً به این دلیل که رویداد B به دنبال اقدام A انجام شد، لزوماً به این معنی نیست که A علت B بوده است.
ما همچنین نیاز زیادی به احساس کنترل و حفظ نظم در محیط خود داریم. نیاز انسان به نظم و کنترل عوامل نکته آشکاری است که به بیزاری ما از پذیرش تصادفی بودن کامل زندگی و جهان کمک میکند، و گرایش انسان به این باور است که، جهان توسط قدرتی بالاتر با هدفی بالاتر اداره میشود.
مغز ما به طور طبیعی میخواهد الگوها و نظم را ببیند، اما جهان اغلب اینطور کار نمیکند. ما در زندگی خود به هدف و معنا نیاز داریم و به دنبال آن هستیم. برای بسیاری از مردم، این ایده که تصادفی بودن، زندگی ما را کنترل میکند، غیر شهودی، غیرجذاب و ترسناک است. علاوه بر این، تصادفی بودن برای بسیاری از مردم بیهدف، بیمعنا و غیراخلاقی به نظر میرسد و احساس پوچگرایی میکنند.
علیرغم شهود، علم به ما میگوید که جهان اساساً تصادفی است. این بدان معنا نیست که نظمی در جهان وجود ندارد. در عوض، چیزی که علم به ما میگوید این است که کل جهان و همه چیز در آن، از جمله حیات روی زمین با تمام پیچیدگی های باورنکردنیاش، محصول یک فرآیند کاملاً خود به خود و هدایت نشده است. فرآیندهای تصادفی در واقع میتوانند منجر به فرآیندهای غیرتصادفی شوند.
نه تنها جهان، زندگی و آگاهی، بلکه هدف، معنا و اخلاق نیز میتوانستند خود به خود و بدون هدایت پدید آمده و تکامل یافته باشند. شواهد قانعکنندهای وجود دارد که نشان میدهد این ویژگیها بهطور طبیعی و بدون رمز و راز، از نظر بیولوژیکی و فرهنگی، در انسانها بهعنوان حیوانات اجتماعی آگاه و هدفدار تکامل یافتهاند.
چه عواملی تحت تأثیر شانس هستند؟
در ادامه به بررسی اصلیترین مسیرهای زندگی، که تحت تأثیر شانس و اتفاقات تصادفی قرار میگیرند میپردازیم.
۱) مسیر شغلی
بسیاری از ما در اوایل یاد میگیریم که اگر تلاش لازم را انجام دهیم و تمرکز خود را حفظ کنیم، ممکن است در حرفه خود موفق شویم. در حالی که پشتکار بدون شک حیاتی است، شانس نیز میتواند تأثیر زیادی بر انتخاب شغل ما داشته باشد.
برای مثال، با قرار گرفتن در مکان مناسب در لحظه مناسب، برخورد با فرد ایدهآل، یا دریافت پیشنهاد شغلی زمانی که حتی درخواست نکردهایم، ممکن است شانس فوقالعادهای به ما رو کند. از سوی دیگر، ممکن است ما با شکستهای غیرمنتظره مواجه شویم، مانند رکودی که دستیابی به کار را چالشبرانگیز میکند یا تجدید ساختار شرکتی که منجر به اخراج کارکنان میشود.
تمرکز بر رشد استعدادها و ایجاد یک شبکه قوی از ارتباطها، دو راه برای کنترل تأثیر شانس در زندگی حرفه ای ما است. ما با یادگیری مداوم چیزهای جدید و تعامل با دیگران در صنعت خود، شانس خود را برای قرار گرفتن در مکان مناسب در زمان مناسب، زمانی که احتمالات خود را نشان می دهند، افزایش میدهیم.
ما همچنین میتوانیم روی انعطافپذیری و سازگاری کار کنیم تا بتوانیم به سرعت از شکستها، بهبود یافته و از تغییرات پیشبینی نشده بهره ببریم.
۲) روابط
عامل شانس میتواند در روابط نیز بسیار مهم باشد. ممکن است تصادفاً با همسر آینده خود روبرو شویم، یا ممکن است از یک رابطه عاشقانه احتمالی بگذریم زیرا در آن روز احساس ناراحتی میکردیم. مشابه این، جایی که ما زندگی میکنیم، جایی که به مدرسه رفتیم، و با افرادی که در مجامع اجتماعی با آنها برخورد میکنیم، میتواند بر روابط دوستانه و اجتماعی ما تأثیر بگذارد.
تلاش برای کسب تجربیات و فرصتهای جدید یکی از روشهای کنترل تاثیر شانس در روابط ما است. ما شانس خود را برای ملاقات با افراد جدید و ایجاد ارتباط با تلاش برای فعالیتهای جدید و حرکت به خارج از مناطق امن خود افزایش میدهیم. ما همچنین میتوانیم همدلی و دیدگاه خوب نسبت به دیگران را تمرین کنیم، که میتواند توسعه پیوندهای پایدار را تسهیل کند.
۳) سلامتی
در نهایت، شانس و خطر میتواند تأثیر زیادی بر سلامت ما داشته باشد. ممکن است از بدو تولد استعداد ژنتیکی برای ابتلا به برخی بیماریها داشته باشیم، یا ممکن است شرایط محیطی را تجربه کنیم که خطر ابتلا به بیماری را افزایش میدهد. با این حال، ممکن است مشکلات سلامتی پیشبینی نشدهای را تجربه کنیم که ناشی از حوادث ناگوار یا صدماتی است که عمدتاً خارج از کنترل ما هستند.
تمرکز بر اقدامات پیشگیرانه و انتخابهای خوب سبک زندگی یکی از روشهای مدیریت تاثیر شانس بر نتایج سلامتی ما است. ما ممکن است با فعال بودن، داشتن یک رژیم غذایی سالم و پرهیز از عادات خطرناک مانند سیگار کشیدن و نوشیدن الکل، شانس ابتلا به تعدادی از مشکلات رایج سلامتی را کاهش دهیم. ما همچنین میتوانیم با آگاهی و فعال بودن در دریافت مراقبتهای پزشکی، مسئولیت سلامت خود را بر عهده بگیریم.
۴) مفاهیم فلسفی
با توجه به انتخاب آزاد، جبرگرایی و هدف زندگی، نقشی که شانس در زندگی ما ایفا میکند دغدغههای فلسفی مهمی را ایجاد میکند. بعضیها هستند که ادعا میکنند شانس فقط یک اتفاق است و ما تأثیر کمی بر زندگی خود داریم. برخی ادعا میکنند که با تصمیمگیری آگاهانه و انجام اعمال حساب شده، میتوانیم به طور فعال بر آینده خود تأثیر بگذاریم.
در هر طرفی از این طیف که باشید، بدیهی است که شانس و ریسک عوامل قوی هستند که اغلب تأثیر غیرمنتظرهای بر روند زندگی ما دارند. ما ممکن است با آگاهی از این تأثیرات و اقدام برای مدیریت موفقیت آمیز آنها، شانس موفقیت خود را افزایش دهیم و زندگی شادتری داشته باشیم.
۵) نگرش های فرهنگی
جوامع و فرهنگهای مختلف دیدگاههای متفاوتی در مورد شانس و خطر دارند. در حالی که در برخی از فرهنگها به تلاش و کار سخت انسانی اهمیت بیشتری داده میشود، شانس اغلب به عنوان یک عنصر غیرقابل کنترل در نظر گرفته میشود. به عنوان مثال، ایده “فنگ شویی” اغلب با شانس در چندین فرهنگ آسیایی مرتبط است و مستلزم تنظیم محیط خود به گونهای است که تصور میشود ثروت خوبی ایجاد کند.
در مقابل، عملکرد فردی برای موفقیت اغلب در فرهنگ های غربی ارزش بیشتری دارد.
نحوه نگرش مردم به شانس و خطر در زندگی شخصی و حرفهای خود میتواند به طور قابل توجهی تحت تأثیر این نگرشهای فرهنگی باشد. به عنوان مثال، فردی از فرهنگی که برای شانس و سرنوشت ارزش قائل است، ممکن است بیشتر منتظر پیش آمدن خودبهخودی فرصتها باشد، در حالی که فردی از فرهنگی که تاکید زیادی بر کار سخت و ابتکار فردی دارد، ممکن است احتمال بیشتری داشته باشد که از شانسها استفاده کند و فرصتها را تعقیب کند.
هیچ روش یکسانی برای کنترل این مسائل وجود ندارد، زیرا در نهایت شانس و ریسک نقش پیچیده و چند بعدی در زندگی ما دارند. اما ممکن است با آگاهی و انجام اقداماتی برای کاهش تأثیر آنها، شانس موفقیت خود را افزایش دهیم و زندگی شادتری داشته باشیم. این به ما بستگی دارد که شانس و خطر را با ظرافت و انعطافپذیری بسنجیم؛ چه در زندگی حرفه ای، چه در روابط عاشقانه و چه در نتایج سلامتی.
چگونه تصادفی بودن زندگی را بپذیریم؟
اکنون که میدانیم چگونه رویدادهای تصادفی میتوانند زندگی ما را شکل دهند، چگونه میتوانیم تصادفی بودن را در آغوش بگیریم و از آن نهایت استفاده را ببریم؟ در اینجا چند نکته وجود دارد که به شما کمک میکند تا در سفر غیرقابل پیشبینی زندگی حرکت کنید:
۱. ذهن باز و قابل پذیرش داشته باشید
وقتی برای تجربیات و ایدههای جدید دارای ذهن و آغوش باز هستیم، به احتمال زیاد با فرصتهایی مواجه میشویم که در غیر این صورت نمیتوانستیم داشته باشیم. به جای اینکه خودمان را از دنیا دور کنیم، باید تجربیات جدید را در آغوش بگیریم و برای یادگیری از آنها آماده باشیم.
۲. سازگار باشید
زندگی دائماً در حال تغییر است و توانایی سازگاری با موقعیتهای جدید بسیار مهم است. به جای تلاش برای کنترل همه چیز، باید روی انعطافپذیری و سازگار بودن تمرکز کنیم تا بتوانیم با هر چیزی که زندگی سر راهمان قرار میدهد کنار بیاییم.
۳. ریسکهای حساب شده را بپذیرید
با این که مهم است در مورد خطراتی که میپذیریم محتاط و متفکر باشیم، همچنین باید مایل باشیم که از مناطق امن خود خارج شویم و ریسکهای حساب شده را بپذیریم. این خطرات میتواند به فرصتها و تجربیات جدیدی منجر شود که در غیر این صورت نمیتوانستیم داشته باشیم.
۴. قدردانی را تمرین کنید
حتی زمانی که زندگی طبق برنامه پیش نمیرود، مهم است که چیزی برای شکرگزاری پیدا کنید. با تمرکز بر جنبه های مثبت زندگی خود، میتوانیم قدرت غلبه بر چالشها و پذیرش تصادفی بودن زندگی را پیدا کنیم.
۵. یک سیستم پشتیبانی بسازید
وقتی یک سیستم پشتیبانی قوی داریم، برای مقابله با چالشهایی که بر سر راهمان قرار میگیرند مجهزتر هستیم. چه دوستان، خانواده یا یک شبکه حرفه ای، داشتن افرادی که به آنها تکیه کنید میتواند تفاوت را ایجاد کند.
به یادگیری ادامه دهید: هر چه بیشتر یاد بگیریم و رشد کنیم، برای مقابله با چالش هایی که بر سر راه ما قرار میگیرد، مجهزتر خواهیم بود. با یادگیری مداوم مهارتها و دیدگاههای جدید، میتوانیم سازگار و ذهن باز باقی بمانیم.
۶. در سفر خود معنا پیدا کنید
در حالی که داشتن اهداف و آرزوها مهم است، یافتن معنا در خود سفر نیز به همان اندازه مهم است. با پذیرفتن تصادفی بودن زندگی و یافتن شادی در لحظه های روزمره، میتوانیم یک سفر زندگی پرمحتوا و معنادار ایجاد کنیم.
نتیجهگیری
چه بپذیریم و چه نپذیریم، قسمت اعظمی از اتفاقات اطراف ما به صورت تصادفی اتفاق میافتد و همانطور که بالاتر اشاره کردیم، تصادفی بودن به معنای بیدلیل بودن اتفاقات نیست، بلکه به این معناست که آنقدر دلایل زیادی در آن اتفاق سهیم بوده که نمیتوان نتیجهگیری درستی را برای آن در نظر گرفت. با درک این نکته که شانس گاهی میتواند دلیل شکست و موفقیت ما یا سایر افراد شانس باشد میتوانیم تصمیمات معقولانهتری اتخاذ کنیم و با دید بهتری به دنیا بنگریم.
منابع
بسیار ممنون و سپاسگزار بابت زحمات و سایت بی نظیرشما
عالی
دمتون گرم
مثل همیشه فوق العاده بود
لطفا اینگونه مطالب رو ادامه بدید
ممنون حتما