موفقیت آوالانچ¹ و رشد درخشان آن امری بدیهی است؛ تیم توسعهدهنده این شبکه توانست از ابتدا با معرفی یک پروتکل اجماع جدید با نام Snow خود را متمایز نمایند. این ساختار جدید، بهترین ویژگیهای مکانیزمهای اجماع کلاسیک و ناکاموتو² را با هم ترکیب میکند. Avalanche طی زمان توانسته تا با بهترین پروتکلهای ماژولار³ و یکپارچه⁴ وارد رقابت شود. علیرغم مزایای طرحهای یکپارچه، به نظر میرسد معایب آن بیشتر است؛ از جمله میتوان به احتمال توقف در شبکه و افزایش متمرکز بودن آن به دلیل هزینههای فعالیت اشاره کرد.
مقایسه سه نوع شناخته شده از پروتکل های اجماع
یک طراحی با آیندهنگری بیشتر از سیستمی استفاده خواهد کرد که در آن هر زنجیره ساخته شده در بالای زنجیره اولیه کاملا توسط اعتبارسنجی پویا⁵ ایمنسازی شود. آوالانچ این نسخه ماژولار را در شبکه خود به کار گرفته و آن را زیرشبکه یا Subnet نامیده است.
AVAX توانسته جایگاه خود را به ۵ پل برتر از نظر کل ارزش قفل شده (TVL) ارتقاء دهد.
آشنایی با زیرشبکهها در بلاکچین آوالانچ
زیرشبکهها با فراهم آوردن امکان مشارکت چندین تاییدکننده در اجماع به مقیاسپذیری آوالانچ کمک میکنند. هر زنجیره⁶ دقیقاً توسط یک زیرشبکه تأیید میشود، این در حالیست که هر زیرشبکه میتواند چندین زنجیره را تأیید نماید. هر زیرشبکه حاکمیت خاص خود را دارد و ممکن است تاییدکنندههای خود را ملزم به داشتن ویژگیهای خاص (به عنوان مثال: احراز هویت، اعلام موقعیت مکانی، مجوزها) کند. تاییدکنندهها برای پیوستن به شبکه اصلی⁷توکنهای AVAX را استیک میکنند و این شبکه زنجیرههای درونی⁸ آوالانچ را تأیید مینمایند. این زنجیرههای درونی عبارتند از:
- زنجیره تبادل⁹ (X)
- زنجیره پلتفرم¹⁰ (P)
- زنجیره قرارداد¹¹(C)
X-Chain پلتفرمی غیرمتمرکز برای ایجاد و معامله رمزارزAVAX است که بر روی ماشین مجازی آوالانچ¹² اجرا میشود. C-Chain امکان ایجاد قرارداد هوشمند و تعامل با آن را فراهم کرده و بر روی ¹³EVM اجرا میشود. P-Chain تمام زیرشبکههای فعال را ردیابی کرده و امکان ایجاد زیرشبکههای جدید را فراهم میکند.
مقایسه انواع زنجیرههای درونی در شبکه آوالانچ
زیرشبکهها بار شبکه خود را با شبکه اصلی به اشتراک نمیگذارند؛ این موجب کاهش تاخیر زمانی، تراکنش در ثانیه¹⁴ بیشتر و کارمزد تراکنش کمتر میگردد. بنابراین زیرشبکهها باعث میشوند تا علیرغم افزایش توان عملیاتی تراکنشها، مصرف CPU و دیسک تاییدکنندگان بیشتر نشود. داراییها به دلیل سطح بالای تعاملپذیری میتوانند آزادانه بین زیرشبکهها حرکت کنند که به معنی عدم نیاز به زنجیرههایی مانند Beacon (در شبکه اتریوم) یا Relay (در شبکه پولکادات) است. زیرشبکهها این آزادی عمل را دارند تا ماشین مجازی مورد نیاز برای اجرای خود را انتخاب نمایند. در تصویر زیر تفاوت بین ماشینهای مجازی اتریوم و آوالانچ ارائه شدهاند.
تفاوت بین زیرشبکهها و راهکارهای لایه دوم¹⁵
برای شروع میتوان گفت که L2ها قابلیت تعامل با یکدیگر ندارند و نیاز به جداسازی نقدینگی است. برای مثال، استخرهای نقدینگی بین شبکه اتریوم و لایه دومهای آن مانند Arbitrum و Optimism
کاملا مجزا هستند.
انتقالپذیری داراییها معیار مهم دیگری هنگام توسعه یک شبکه است؛ به همین دلیل اکنون بین سهم پروتکلهای DeFi از بازار رقابت وجود دارد. در این راستا، زیرشبکههای آوالانچ رویکردی آیندهنگر به مقیاسپذیری دارند.
زیرشبکهها همچنین سهم سودآوری را برای تاییدکنندگان در نظر گرفتهاند. به طور کلی، پذیرش و مشارکت اولیه در پروژهها اقدامی پرریسک بوده، چرا که تعداد بازیگران در بازار رمزارزها رو به افزایش میباشد. پروژههای جدید راهاندازی شده بر روی زیرشبکهها به تاییدکنندگانی از شبکه اولیه نیاز دارند و به همین دلیل بایستی فرصتهای جذابی به آن ها ارائه کرد. آوالانچ در نظر دارد تا پروژههای جدید از عرضه اولیه زیرشبکه¹⁶ استقبال کنند تا همراه با آزادسازی تدریجی توکن بتواند تاییدکنندگان را جذب نمایند. با توجه به این شرایط میتوان گفت که تاییدکنندگان در حال تبدیل به یک منبع کمیاب هستند. از طرف دیگر، زیرشبکهها تنها درصورتی از امنیت شبکه آوالانچ منتفع میشوند که تمامی تاییدکنندگان بر روی شبکه P نیز فعالیت داشته باشند، به همین دلیل نیاز به تجهیزات سختافزاری سطح بالاتری وجود دارد.
کسب درآمد از بازی¹⁷: از جمله کاربردهای زیرشبکهها
زیرشبکههای آوالانچ اکنون به نامی آشنا در حوزه پروژههای GameFi تبدیل شدهاند؛ برای مثال، DFK ¹⁸یکی از زیرشبکههای راهاندازی شده بر روی ماشین مجازی اتریوم است. GameFi به سرعت در حال توسعه بوده و با اجرای DFK پروژههای بیشتری نیز میتوانند شکل بگیرند.
محبوبیت رو به افزایش DFK
یکی دیگر از پروژههای بزرگ GameFi بر روی زیر شبکه آوالانچ،Crabada نام دارد که یک زیرشبکه با نام Swimmer Network را به این امر اختصاص داده است. انتظار میرود با این اقدام ۸۵% در هزینههای عملیاتی کاربران صرفهجویی گردد. لازم به ذکر است که Swimmer Network در مراحل ابتدایی بوده و باید دید که واکنش جامعه GameFi به عرضه آن چگونه خواهد بود.
جمعبندی
راهکارهای ایمن مقیاسپذیری با افزایش کمیابی فضای بلاکها اهمیت یافته و در جستجوی ایدههای تمرکززدایی هستند. آوالانچ موفق شده تا با اجرای طرح زیرشبکهها جهشی چشمگیر در این زمینه انجام دهد. انتقال DFK به این شبکه نشان داد که آوالانچ پروژهای فراتر از بلاکچین است. DeepSquare یکی دیگر از پروژههای منحصر به فرد است که بر بستر آوالانچ شکل گرفته و در زمینه بهبود عملکرد محاسبات فعالیت میکند. هدف DeepSquare ساخت یک ابررایانه غیرمتمرکز با قابلیت مدولهای شبکه عصبی میباشد. به گفته مدیران این پروژه، غیرمتمرکز بودن، هزینههای مناسب و بهرهوری انرژی از جمله دلایل انتخاب آوالانچ به عنوان بستر راهاندازی DeepSquare بودند. حال باید دید آوالانچ و زیرشبکهها در آینده چه نوآوریهای دیگری خواهند داشت.
منبع:
¹ Avalanche
² Nakamoto Consensus Mechanism
³ Modular
⁴ Monolithic
⁵ Dynamic Validation
⁶ Chain
⁷ Primary Network
⁸ Built-in Chains
⁹ Exchange Chain
¹⁰ Platform Chain
¹¹ Contract Chain
¹² Avalanche Virtual Machine | AVM
¹³ ماشین مجازی اتریوم
¹⁴ Transaction per Second | TPS
¹⁵ Layer 2 | L2
¹⁶ Initial Subnet Offering
¹⁷ GameFi
¹⁸ DeFi Kingdoms