پارادوکس خوشبختی این نظریه را مطرح میکند که هر چقدر بیشتر به دنبال خوشبختی باشید، بیشتر از شما فرار میکند. این نظریه قدمتی دیرینه دارد و فلسفهای کهن به شمار میرود که میگوید نباید مستقیم در تلاش برای رسیدن به خوشحالی باشید. در واقع، پارادوکس خوشبختی بیان میکند که اگر مستقیم به دنبال خوشحالی بروید، نسبت به زمانی که خوشحالی را فراموش کردهاید و به دنبال اهداف دیگر هستید، کمتر خوشحال خواهید بود؛ اما اگر این نظریه درست باشد، چطور میتوان به خوشبختی رسید؟ با ما همراه شوید تا پارادوکس خوشبختی و راه واقعی رسیدن به یک زندگی خوشحال را بشناسید.
پارادوکس خوشبختی چیست؟
بیشتر ما میخواهیم خوشحال باشیم و معتقدیم که باید همیشه یا بیشتر مواقع خوشحالی، رضایت و احساسات مثبتی را تجربه کنیم. البته بیشتر باورهای ما درباره خوشحالی اشتباه هستند و اگر به دید جدیدی به این پدیده نگاه کنیم، شانس بهتری برای خوشبختی حقیقی خواهیم داشت. پارادوکس خوشحالی نیز بیان میکند که هر چقدر بیشتر به دنبال خوشحالی باشیم، احتمال کمتری برای دستیابی به آن وجود دارد و جستجوی خوشبختی یک تلاش بیهوده است. تحقیقات متعددی در این زمینه انجام شدهاند که حتی نشان میدهند تلاش برای رسیدن به خوشحالی میتواند در گذر زمان معنی زندگی را نیز در ذهن ما کمرنگ کند.
طبق تحقیقات، هنگامی که در جستجوی خوشبختی هستید، بر روی نداشتههای خود تمرکز خواهید کرد و این میتواند باعث کلافگی، عصبانیت یا نارضایتی شود. همچنین تحقیق دیگری نیز نشان داد که افرادی که انرژی بیشتری برای پیدا کردن خوشبختی اختصاص میدهند کمبود وقت و فشار بیشتری احساس میکنند که منجر به احساس نارضایتی میشود. به همین دلیل است که برای تجربه خوشحالی، باید استفاده هوشمندانهتری از زمان شخصی خود داشته باشید.
مثالی از پارادوکس خوشبختی در زندگی روزمره
فرض کنید که تصمیم گرفتهاید شبهای خود را به دیدن آخرین سریالها یا مسابقات ورزشی اختصاص دهید و هیچ چیز به اندازه استراحت بر روی مبل برای شما جذابیت ندارد. با این حال، این فکر در پس ذهن شما ظاهر میشود که این زمان را به انجام کاری مفید، مانند حل کردن یک جدول یا انجام دادن یک پروژه دستساز اختصاص دهید. تصور کنید که این پروژه آنقدر پیچیده شده باشد که برای تکمیل آن ناچار باشید بیش از ۱ ساعت را به دیدن ویدئوهای آموزشی بگذرانید. شما میدانید که با تکمیل این پروژه به خودتان افتخار خواهید کرد، اما با این حال، مقاومت در برابر جذابیتهای استراحت بر روی مبل دشوار است و به همین دلیل پروژه را بیشتر به تعویق میاندازید.
این درگیری ذهنی شما مثال واضحی از پارادوکس خوشحالی است. به زبان ساده، افراد تمایل دارند یک فعالیت لذتبخش را انتخاب کنند که به تلاش کمی نیاز دارد و همان لحظه باعث خوشحالی میشود، حتی اگر بدانند که با تقویت مهارتهای خود به احساس خوشحالی بیشتری دست پیدا میکنند. شواهد زیادی نیمه اولیه این پارادوکس را ثابت میکنند که میگوید هنگامی که افراد حق انتخاب دارند، ترجیح میدهند که یک فعالیت منفعلانه انجام دهند تا این که فعالانه در زمان آزاد خود تلاش کنند. یعنی هنگامی که به دنبال سپری کردن زمان آزاد خود هستید، احتمال کمتری وجود دارد که عواقب طولانیمدت تصمیمات خود را در نظر بگیرید. این تصمیم منطقی نیست، زیرا چیزی که شما را خوشحالتر میکند، مشغول بودن به فعالیتهایست که مهارتهای شما را توسعه میدهند.
اما چرا انجام فعالیتهای دشوارتر منجر به خوشحالی بیشتر شما میشود؟ پاسخ این سوال در پدیده «جریان» یا Flow نفهته است. طبق این پدیده، هنگامی که از تواناییهای خود به بیشترین میزان استفاده میکنید، جریانی از خوشحالی را احساس خواهید کرد که شما را تا انتهای یک فعالیت چالشبرانگیز همراهی میکند. اگر سخت نگیرید و حداقل تلاش ممکن را برای انجام یک کار بگذارید، این خوشحالی را احساس نمیکنید.
پارادوکس خوشبختی زیر میکروسکوپ
پارادوکس خوشحالی دو مفهوم را بیان میکند:
۱. افراد برای گذراندن زمان فراغت فعالیتهایی که به مهارت کمی نیاز دارند را انتخاب میکنند؛
۲. اگر بیشتر تلاش کنند، میتوانند خوشحالتر باشند.
برای آزمایش این دو بخش، دانشگاهی ۵ آزمایش مختلف را انجام داد که در آنها میزان خوشحالی افراد پس از انجام فعالیتهایی با میزان دشواری متفاوت سنجیده میشد. پژوهشگران برای انجام این آزمایشها تأثیر مهارت را نیز در نظر گرفتند. در تئوری، فعالیتی که به مهارت زیادی نیاز دارد میتواند برای افرادی که کاملا بیمهارت یا مبتدی هستند کلافهکننده باشد. به نظر شما اگر حتی کار کردن با یک پیچ گوشتی را بلد نباشید، از سر هم کردن وسایل خانهتان لذت خواهید برد؟ در مقابل، این چالش میتواند برای فردی که مهارتهای نجاری مناسبی دارد مفرح و رضایتبخش باشد (که به عنوان اثر IKEA نیز شناخته میشود).
در آزمایشی دیگر، گروهی از شرکتکنندگان در یک بازی مهارتی و فکری (بازی ۲۰۴۸ که با جمع زنجیرهوار اعداد انجام میشود) و گروه دیگر در یک بازی کاملا شانسی شرکت کردند. گروهی که بازی فکری را انجام داده بودند خوشحالتر بودند و معنای بیشتری در این فعالیت یافتند.
نتایج این آزمایشها میتواند توجیه کند که چرا افراد فعالیتهایی که به مهارت کمی نیاز دارند را ترجیح میدهند. طبق این یافتهها، مگر اینکه فردی متخصص باشد، انجام فعالیتهایی که به مهارت بالا نیاز دارند احساس مثبت سریعی ایجاد نمیکند (هرچند ممکن است در طولانیمدت اثرات معنادارتری داشته باشد)، و در عین حال، به تلاش بیشتری برای موفقیت نیاز دارد. در واقع این امر باعث ایجاد تضاد میشود، زیرا برای تجربه بیشترین لذت از انجام یک فعالیت، باید از پیش برای آن زمان گذاشته باشید تا به سطحی از مهارت برسید. برای اینکه بتوانید از انرژی خود برای رسیدن به این نوع خوشحالی استفاده کنید، باید در نظر داشته باشید که با تلاش بیشتر، در طولانی مدت معنای بیشتری از این فعالیت به دست خواهید آورد.
چگونه از پارادوکس خوشحالی به سود خود استفاده کنیم؟
با خواندن مطالب بالا میتوانید پی ببرید که چرا استراحت بر روی مبل وسوسهکنندهتر از تکمیل پروژههای ناتمامی است که دشوار به نظر میرسند و به همین دلیل خیلی لذتبخش نخواهند بود. شما تنها در صورتی میتوانید خود را از فعالیتهایی که سود کمتری دارند دور کنید که به فکر آینده باشید و تصور کنید که از دیدن نتیجه نهایی تلاشهای خود چه لذتی خواهید برد. البته اگر این کار برای شما نوعی خیالپردازی به نظر میرسد، روشهای دیگری نیز وجود دارند.
یکی از این روشها این است همراه با فعالیتی انتظار میرود ناخوشایند باشد، برای خود پاداشهای کوچکی در نظر بگیرید و با رسیدن به هر مرحله جدید از یک مهارت، به خود پاداش دهید. همچنین میتوانید طبق یک روش دیگر، فعالیت خود را به قسمتهای کوچکتر و سادهتر تقسیم کنید. ممکن است دلیل متوقف شدن پروژه شما این باشد که انتظار داشتید سریع به موفقیت برسید یا فکر میکنید که یک اشتباه بزرگ مرتکب شدهاید. برای ادامه دادن، لازم است دید واقعگرایانهتری به تواناییهای خود داشته باشید یا بپذیرید که لازم است از اول شروع کنید و با اشتباه خود روبهرو شوید.
نتیجهگیری
خوب است در نظر داشته باشید که منظور از راهکارهای غلبه بر پارادوکس خوشحالی این نیست که هیچوقت زمان آزاد خود را به استراحت نگذارنید؛ بلکه تنها لازم است انتخابهای متنوعتری برای اوقات فراغت خود داشته باشید. اگر مسئولیتهای کار یا خانواده موجب شدهاند تا هفته دشواری داشته باشید، ایرادی ندارد که زمان خود را به استراحت و فراغت بگذرانید. حتی اگر گاهی اوقات تمام وقتتان را به خود اختصاص دهید، نیازی نیست احساس گناه داشته باشید. اما در نهایت، اگر احساس میکنید که مهارت یا انرژی انجام کاری را ندارید، لازم است زمانهای فراغت خود را به تلاش بگذرانید تا در پایان از منفعت این کار بهرهمند شوید. این کار نه تنها شما را خوشحالتر میکند، بلکه امکان استفاده از پتانسیلهای نهفتهتان را نیز فراهم میکند.
منبع: psychologytoday – forbes
سپاس از لطف همیشگی شما
ممنون