اقتصاد رفتاری بارها اثبات کرده است که انسانها موجوداتی کاملا منطقی نیستند، بلکه تحت تأثیر عوامل مختلف، تصمیماتی غیرمنطقی اتخاذ میکنند. انواع سوگیریهای شناختی، پردازشی و احساسی میتوانند توانایی ما را برای تصمیم گیری منطقی تحت تأثیر قرار دهند که برخی از آنها، توسط نظریه پشیمانی توجیه شدهاند. اگر میخواهید با نقش پشیمانی و ناامیدی در تصمیمات خود آشنا شوید و در مدیریت سرمایه، به عملکردی هوشمندانهتر برسید، با ما همراه شوید.
نظریه پشیمانی چیست؟
نظریه پشیمانی (Regret Theory) در سادهترین شکل خود به رویکردی شناختی اشاره دارد که احساسات را در فرآیند تصمیمگیری دخیل میکند. این نظریه بهطور خاص به احساس پشیمانیای میپردازد که در صورت بروز نتیجه نامطلوب یک تصمیم، بهویژه در شرایطی که تصمیم دیگری میتوانست نتیجه بهتری داشته باشد، تجربه میشود.
این مفهوم، که اولین بار توسط گراهام لومس (Graham Loomes) و رابرت ساجدِن (Robert Sugden) در سال ۱۹۸۲ بهطور رسمی معرفی شد، بهعنوان یک نقطه عطف مهم در اقتصاد رفتاری شناخته میشود و نظریه سنتی مطلوبیت (utility theory) را، که بر پایه فرضیه عوامل اقتصادی کاملاً منطقی استوار است، به چالش میکشد.
مفاهیم کلیدی در نظریه پشیمانی
۱. مطلوبیت
نظریه پشیمانی بر پایه مفهوم مطلوبیت استوار است – معیاری از رضایت یا خوشحالی که از نتیجهای خاص حاصل میشود. این نظریه، نظریه سنتی مطلوبیت را تغییر میدهد تا جنبههای روانشناختی تصمیمگیری را نیز شامل شود. نظریه مطلوبیت سنتی بر این باور است که افراد برای حداکثر کردن مطلوبیت کلی خود تلاش میکنند و بر اساس محاسبات منطقی، بیشترین سود یا کمترین هزینه را انتخاب میکنند؛ اما نظریه پشیمانی بیان میکند که این همیشه واقعیت ندارد.
بر اساس نظریه پشیمانی، تصمیمات افراد تنها با توجه به مطلوبیت پیشبینیشده اتخاذ نمیشوند، بلکه ترس از پشیمانی نیز در این فرآیند نقش دارد. برای مثال، افراد ممکن است گزینههایی را انتخاب کنند که بالاترین مطلوبیت را نداشته باشند، زیرا از پشیمانی در صورت بروز نتیجه نامطلوب هراس دارند.
۲. پشیمانی و ناامیدی
پشیمانی و ناامیدی دو مفهوم اساسی در این نظریه هستند. احساس پشیمانی زمانی تجربه میشود که فرد درمییابد نتیجه گزینه انتخابشده از نتیجه گزینه جایگزینی که انتخاب نشد، مطلوبیت کمتری داشته است. از سوی دیگر، ناامیدی زمانی به وجود میآید که نتیجه بهدستآمده بدتر از انتظارات باشد. این احساسات تأثیر چشمگیری بر تصمیمگیریهای آینده دارند.
۳. تفکر درباره وقایع محقق نشده
یکی از مفاهیم کلیدی در نظریه پشیمانی، تفکر درباره وقایع محقق نشده است؛ یعنی فرآیند تصور نتایج جایگزینی که میتوانست در گذشته رخ دهد. این نوع تفکر باعث تقویت احساس پشیمانی میشود، زیرا افراد بهطور مداوم به این فکر میکنند که اگر تصمیم دیگری میگرفتند، چه اتفاقی ممکن بود بیفتد.
۴. هزینه فرصت
نظریه پشیمانی بر نقش هزینه فرصت (Opportunity Cost) در فرآیند تصمیمگیری نیز تأکید میکند. این مفهوم به مزایای بالقوهای اشاره دارد که فرد در انتخاب یک گزینه بهجای گزینه دیگر از دست میدهد. پشیمانی معمولاً زمانی رخ میدهد که افراد هزینه فرصت تصمیمات خود را بازنگری میکنند.
نظریه پشیمانی در مدیریت سرمایهگذاری
۱. کاربرد در تصمیمگیریِ سرمایهگذاری
نظریه پشیمانی پیامدهای مهمی در تصمیم گیری برای سرمایه گذاری دارد. این نظریه میتواند توضیح دهد که چرا برخی سرمایهگذاران در فروش داراییهای ضعیف خود تردید دارند و به امید افزایش ارزش آنها، به نگهداشتن این داراییها ادامه میدهند. این رفتار، که به عنوان “گرایش رفتاری نگهداری داراییهای زیانده” شناخته میشود، ناشی از ترس پشیمانی در صورت افزایش ارزش دارایی پس از فروش است.
۲. تأثیر اجتناب از پشیمانی بر رفتار سرمایهگذاران
اجتناب از پشیمانی یا تمایل به پرهیز از تصمیماتی که ممکن است در آینده منجر به پشیمانی شوند، تأثیر زیادی بر رفتار سرمایهگذاران دارد. این پدیده اغلب منجر به سکون در سرمایهگذاری میشود، به این معنا که سرمایهگذاران به تخصیص فعلی پورتفولیو خود پایبند میمانند، حتی اگر تغییرات بازار نشان دهد که پورتفولیو به تنظیمات جدید نیاز دارد.
نظریه پشیمانی و تأثیر آن بر استراتژیهای مدیریت سرمایه
اصول تئوری پشیمانی تأثیر قابل توجهی بر استراتژی های مدیریت سرمایه دارند. اگر در نظر داشته باشید که افراد ممکن است به جای تفکرات کاملا منطقی، تحت تأثیر پشیمانی بالقوه در آینده تصمیمگیری کنند، میتوانید عملکرد بهتری در مشاوره و ارائه خدمات مدیریت سرمایه داشته باشید.
۱. پروفایل شخصیت مشتری و تحمل ریسک
درک نظریه پشیمانی به مدیران سرمایه کمک میکند تا تحمل ریسک مشتریان را بهتر ارزیابی کنند. افرادی که سطح بالایی از اجتناب از پشیمانی را نشان میدهند، معمولاً ریسکگریزتر هستند و ممکن است استراتژیهای سرمایهگذاری ایمنتری را ترجیح دهند. با شناسایی میزان اجتناب از پشیمانی در مشتریان، مدیران ثروت میتوانند مشاورههای سرمایهگذاری را بهتر با پروفایل روانشناختی مشتریان هماهنگ کنند.
۲. تنوعبخشی پورتفولیو
نظریه پشیمانی میتواند پدیده تنوعبخشی بیش از حد در پورتفولیوها را توجیه کند. ترس از پشیمانی اغلب سرمایهگذاران را به سمت تنوعبخشی بیش از حد سوق میدهد تا خطر عملکرد ضعیف یک دارایی خاص را کاهش دهند. درک این موضوع میتواند به مدیران ثروت کمک کند تا بهجای آن، تنوعبخشی موثری ارائه دهند که ضمن بهینهسازی بازده، از بروز پشیمانی احتمالی نیز جلوگیری کند.
۳. کاهش پشیمانی با مشاوره سرمایه گذاری
مدیران سرمایه میتوانند از نظریه پشیمانی برای هدایت مشاوره سرمایهگذاری استفاده کنند. این امر شامل توصیه به استراتژیهای سرمایهگذاری است که علاوه بر داشتن نتایج مطلوب، پشیمانی احتمالی را نیز کاهش دهند. برای مثال، بهجای پیشنهاد استراتژیهای تهاجمی با بازده احتمالی بالا (اما با ریسک بالا)، ممکن است به مشتریانی که از پشیمانی میترسند، استراتژیهای متعادلتر پیشنهاد شود.
۴. کوچینگ رفتاری
نظریه پشیمانی میتواند مبنای کوچینگ یا مربیگری رفتاری نیز باشد، روشی که بیشتر از همیشه برای مدیران سرمایه محبوبیت یافته است. با آموزش به مشتریان درباره پشیمانی و سایر سوگیریهای شناختی، مدیران ثروت میتوانند به آنها کمک کنند تا تصمیمات آگاهانهتر و منطقیتری بگیرند.
بهعنوان مثال، مدیران ثروت میتوانند به مشتریان مشاوره دهند که چرا تمایل به نگهداشتن سهام زیانده به دلیل ترس از پشیمانی پس از بازگشت قیمت، ممکن است تصمیم اشتباهی باشد؛ یعنی همان پدیده “گرایش رفتاری به نگهداری داراییهای زیانده”.
۵. استراتژیهای فروش دارایی
اجتناب از پشیمانی اغلب بر استراتژیهای فروش دارایی نیز تأثیر میگذارد. سرمایهگذاران ممکن است به دلیل ترس از پشیمانی در صورت بازگشت قیمت پس از فروش، از فروش دارایی ضعیف خود اجتناب کنند.
مدیران ثروت با درک این سوگیری احساسی میتوانند به مشتریان مشاورهای ارائه دهند که به آنها کمک کند تصمیمات فروش عقلانیتری بگیرند.
نقدها و محدودیتهای نظریه پشیمانی
۱. فرض پشیمانی عقلانی
نظریه پشیمانی بر این فرض استوار است که افراد پشیمانی ناشی از تصمیمات خود را پیشبینی میکنند و این پشیمانی احساساتشان را شکل میدهد. این دیدگاه فرض میکند که افراد عقلانی هستند و میتوانند بهدرستی واکنشهای احساسی خود را پیشبینی کنند. اما همیشه اینطور نیست. در بسیاری از موارد، افراد بهطور تکانشی عمل میکنند یا نمیتوانند بهدرستی واکنشهای احساسی خود را پیشبینی کنند، که این امر محدودیت کاربرد نظریه پشیمانی را نشان میدهد.
۲. نادیده گرفتن سایر احساسات
در حالی که نظریه پشیمانی بر پشیمانی و ناامیدی تأکید دارد، سایر احساساتی که میتوانند بر تصمیمگیری تأثیر بگذارند را نادیده میگیرد. احساساتی مانند ترس، اضطراب، شادی یا حتی رسیدن به آرامش نیز میتوانند نقش مهمی در هدایت تصمیمات داشته باشند. از این رو، یک مدل تصمیمگیری که صرفاً بر پایه نظریه پشیمانی باشد، ممکن است نتواند پیچیدگی کامل رفتار انسانی را بهخوبی تبیین کند.
۳. ناسازگاری با برخی یافتههای تجربی
برخی یافتههای تجربی با پیشبینیهای نظریه پشیمانی تناقض دارند. برای مثال، برخی مطالعات نشان میدهند که افراد بیشتر از اقداماتی که انجام دادهاند پشیمان میشوند تا از کارهایی که انجام ندادهاند، که این امر با فرض اصلی نظریه پشیمانی در تضاد است. این تناقض میتواند قدرت توضیحی و پیشبینی نظریه را محدود کند.
۴. عدم اعتبار بینفرهنگی
پشیمانی، مانند سایر احساسات، تحت تأثیر هنجارها و ارزشهای فرهنگی قرار دارد. بنابراین، تجربه و ابراز پشیمانی ممکن است در فرهنگهای مختلف متفاوت باشد. با این حال، نظریه پشیمانی که عمدتاً در بسترهای غربی توسعه یافته است، ممکن است نتواند این تفاوتهای فرهنگی را بهخوبی توضیح دهد، و از این رو اعتبار بینفرهنگی آن محدود است.
کاربردهای نظریه پشیمانی در آینده
۱. بهبود آموزش سرمایهگذاران
نظریه پشیمانی میتواند نقشی حیاتی در ارتقای آموزش سرمایهگذاران ایفا کند. با گنجاندن اصول این نظریه در مطالب آموزشی، میتوان سرمایهگذاران را برای چالشهای احساسی تصمیمگیری در سرمایهگذاری بهتر آماده کرد.
۲. طراحی محصولات و خدمات سرمایهگذاری
توسعه آینده محصولات و خدمات سرمایهگذاری میتواند از اصول نظریه پشیمانی بهره ببرد. برای مثال، موسسات مالی میتوانند محصولاتی طراحی کنند که پشیمانی احتمالی را به حداقل برسانند، مانند صندوقهای کمریسک برای سرمایهگذاران محافظهکار یا محصولات بیمهای که در برابر افت شدید بازار محافظت میکنند.
نتیجهگیری – مدیریت سرمایه هوشمندانه با نظریه پشیمانی
نظریه پشیمانی بهعنوان دیدگاهی تحولآفرین در اقتصاد رفتاری و مالی، بهویژه در مدیریت ثروت و سرمایهگذاری، مطرح شده است. این نظریه با گنجاندن عوامل احساسی در فرآیند تصمیمگیری، فرضیه سنتی مطلوبیت را که بر پایه عوامل اقتصادی کاملاً عقلانی بنا شده است، به چالش میکشد. این نظریه نشان میدهد که پشیمانی، تفکر درباره وقایع محققنشده و هزینه فرصت تأثیر زیادی بر انتخابهای ما دارند، که میتواند بینشهای دقیقی درباره رفتار سرمایهگذاران و استراتژیهای مدیریت ثروت در اختیار ما بگذارد.
منبع: Finance Strategists
مفید بود
سپاس
مقاله ی کاملی بود
اما خب موارد های مثل بهبود آموزش واقعا تاثیر گذار هست از مدیریت سرمایه گرفته تا تحلیل های بازار 🧐