آیا تا به حال به این فکر کردهاید که تفاوت معامله گران موفق با معامله گران معمولی، یا حتی شکستخورده، چیست؟ حقیقت این است که ۹۵٪ از معامله گران در رسیدن به سود ثابت شکست میخورند و در انتها این کار را کنار میگذارند. کلید موفقیت در معامله گری، کنار گذاشتن تعصبها و سوگیریهای ذهنی و احساسی است. با این کار، میتوانید به نداهای ذهنی که شما را ترغیب میکنند مرتکب اشتباهات رایج شوید پایان دهید و از بسیاری از دامهای معاملهگری، از جمله ترس از دست دادن، معامله برای انتقام، معامله زیاد یا معامله کم اجتناب کنید. برای راهنمای جامع در نقش روانشناسی در معامله گری، به خواندن ادامه دهید.
اهمیت جنبه روانشناسی معامله گری
روانشناسی معامله گری و سرمایه گذاری همگام با اقتصاد رفتاری در سالهای گذشته پیشرفتهای چشمگیری داشته و این پیشرفتها را مدیون پیشرفتهای حوزه روانشناسی، اقتصاد و تکنولوژی است. در آغاز، تئوری بازارهای مالی بر مبنای فرضیه بازار کارا بود، که بیان میکرد که همه افراد موجوداتی منطقی هستند و بازارهای مالی عملکردی کارا دارند. در دهه ۱۹۷۰، این فرضیه با تئوری دورنما به چالش کشیده شد و نقش ذهنیت افراد در تصمیمگیری اهمیت بیشتری یافت.
در ادامه پیشرفتها، در دهه ۱۹۹۰، پدیده اقتصاد رفتاری معرفی شد، که نشان میداد بیشتر سرمایهگذاران، معاملهگران و افراد در معرض سوگیریهای ذهنی و احساسی هستند که بر تصمیمگیری آنها در سرمایهگذاری تأثیر میگذارد. امروزه اهمیت جنبه روانشناسی دنیای مالی کاملا شناخته شده است و درک اهمیت آن به بهبود عملکرد پورتفو و معاملهگری شما کمک خواهد کرد.
روانشناسی معامله گری چیست؟
منظور از روانشناسی معامله گری، بررسی و درک جنبههای احساسی و روانشناختی معامله گری است که بر تصمیمگیری افراد، رفتار و عملکرد آنها در بازارهای مالی تأثیر میگذارد. این پدیده اثر احساسات، سوگیریهای ذهنی، خودکنترلی، نظم و شرایط ذهنی افراد بر نتیجه معاملهگری را بررسی میکند. در واقع، روانشناسی معامله گری بیان میکند که معاملهگران کاملا منطقی نیستند، بلکه تحت تأثیر مجموعهای از عوامل روانشناختی قرار میگیرند که منجر به تفکر تکبعدی، عملکرد هیجانی و تصمیمگیری غیراصولی میشود.
روانشناسی معاملهگری بر اهمیت خودآگاهی، کنترل احساسات، مدیریت ریسک، انضباط و مقاومت تأکید دارد تا ذهنیت لازم را برای تصمیمگیری بیطرفانه، باثبات و موفق در معاملهگری فراهم کند. با بررسی موانع ذهنی و ایجاد ذهنیتی متعادل، معاملهگران میتوانند بهتر بر نوسانات بازار غلبه کنند، به مدیریت ریسک بپردازند و در طولانی مدت به سوددهی برسند.
انواع سوگیریهای ذهنی که بر معامله گران تأثیر میگذارند
برای درک روانشناسی معامله گری، ابتدا باید به درک کاملی از سوگیریها و قضاوتهای یک معامله گر برسید. این سوگیریها در دو دسته شناختی و احساسی قرار دارند:
سوگیری شناختی
سوگیری شناختی الگوهایی را معرفی میکند که هنگام تصمیمگیری یا تفکر، افراد را از منطق دور میکنند. در واقع این پدیده یک میانبر ذهنی است که به قضاوت غیرمنطقی یا استدلال اشتباه منجر میشود. سوگیری شناختی میتواند ناشی از محدودیت در درک اطلاعات، قضاوت اشتباه، تأثیرات اجتماع یا تجارب شخصی افراد باشد. اغلب این سوگیریها ناخودآگاه هستند و میتوانند بر جنبههای مختلف تصمیمگیری، از جمله درک، حافظه، توجه و حل مسئله تأثیر بگذارند.
سوگیری احساسی
در آنسوی بازه، با سوگیری احساسی روبهرو میشویم، که به تأثیر احساسات یا خلق افراد بر تصمیمگیری اشاره دارد. سوگیری احساسی هنگامی رخ میدهد که عواملی مانند ترس، طمع یا هیجات نقش چشمگیری در قضاوت و تصمیمگیری فرد دارند. احساسات میتوانند قضاوت را مخدوش کنند، که به اعمال بیفکرانه یا درکی اشتباه از پاداش و جزا منجر میشود. این سوگیریها در زمینههای مختلفی بر تصمیمگیری افراد تأثیر میگذارند، از جمله سرمایهگذاری، معاملهگری و حتی زندگی روزمره.
هر دوی سوگیریهای ذهنی و احساسی میتوانند بر فرایند تصمیمگیری تأثیرگذار باشند، از جمله تصمیمهایی که به معامله گری و بازارهای مالی مربوط هستند. معاملهگران باید از این سوگیریها آگاه باشند و آنها مدیریت کنند تا توانایی تصمیمگیری منطقی و آگاهانه را کسب کنند.
انواع سوگیریهای شناختی در معامله گری
معاملهگران با سوگیریهای شناختی متعددی روبهرو هستند که بر تصمیمگیری و نتیجه معاملات آنها تأثیر میگذارد. بعضی از شایعترین سوگیریهای شناختی در روانشناسی معامله گری و سرمایه گذاری شامل:
سوگیری تأیید: نادیده گرفتن هشدارها
سوگیری تأیید توضیح میدهد که همه ما تمایل داریم اطلاعات را به شیوهای جستجو، برداشت یا انتخاب کنیم که باورهای قبلی ما را تأیید میکنند. ممکن است معاملهگران تنها بر اطلاعاتی تمرکز داشته باشند که دید فعلی آنها به بازار را تأیید میکند و هر گونه شواهد متناقضی را نادیده بگیرند. این امر میتواند به سوگیری در تصمیمات منجر شود.
سوگیری توهم کنترل: غرور بیش از حد
در این نوع سوگیری، افراد به طرز غیرواقعبینانهای اعتقاد دارند که میتوانند نتایج تصمیمات خود را کنترل کنند. ممکن است معاملهگران زیادی بر روی توانایی خود برای پیشبینی یا تأثیر بر حرکات بازار حساب کنند، که موجب اعتماد بیش از حد، انتخاب ریسک بیشتر و نادیده گرفتن نشانههای خطر میشود.
سوگیری گذشتهنگری: معما چو حل گشت آسان شود
سوگیری گذشتهنگری موجب میشود که افراد پس از رخ دادن اتفاقات، باور داشته باشند که این نتایج کاملا قابل پیشبینی بودند، در حالی که اینطور نیست. در واقع افراد تنها پس از وقوع یک موضوع قابلیت درک آن را دارند، اما معتقدند که همیشه قابلیت پیشبینی این نتایج را داشتهاند. ممکن است معاملهگران باور داشته باشند که میتوانستند نوساناتی که تا به حال رخ دادهاند را دقیق پیشبینی کنند، که موجب اعتمادبهنفس بیش از حد میشود و بر توانایی تصمیمگیری آنها برای آینده تأثیر میگذارد.
سوگیری دادههای موجود: نگرشی محدود
این نوع سوگیری موجب میشود تا افراد تمایل داشته باشند برای قضاوت و تصمیمگیری بر اطلاعاتی که به راحتی در دسترس هستند یا تجارب اخیر خود تکیه کنند. ممکن است معاملهگران اهمیت اتفاقات اخیر بازارها یا اطلاعاتی که در ذهنشان است را مبالغه کنند. این امر موجب میشود تا دادههای تخصصیتر یا تاریخی را نادیده بگیرند و دید محدودی به بازار داشته باشند.
سوگیری تکیه و تطبیق: تکیه بر اطلاعات اشتباه
سوگیری تکیه و تطبیق هنگامی اتفاق میافتد که هنگام مواجه با بخشی از اطلاعات (یعنی تکیهگاه)، تمرکز زیادی بر روی آن قرار میدهید، که قضاوتهای ثانویه و تخمینهای شما را تحت تأثیر قرار میدهد. هر گونه تغییر یا تطبیق این اطلاعاتی، با تکیه بر دادههای اولیه خواهد بود. ممکن است معاملهگران تصمیمگیریهای خود را با تکیه بر یک داده خاص، برای مثال ارزش یا ارزیابی اولیه خود انجام دهند و به اندازه کافی اطلاعات جدید را برای قضاوتهای آینده خود در نظر نگیرند.
این موارد مثالهای محدودی از سوگیریهای شناختی معاملهگران بودند. معاملهگران باید این دسته از سوگیریها را بشناسند و فعالانه برای کاهش اثر آنها در تصمیمگیریها تلاش کنند. با تشخیص و مقابله با سوگیریهای شناختی، معاملهگران میتوانند بیطرفی خود را حفظ کنند، فرایند تحلیلی خود را بهبود ببخشند و تصمیمات منطقیتری برای معامله بگیرند.
انواع سوگیریهای احساسی در معامله گری
معاملهگران نه تنها تحت تأثیر خطاهای شناختی خود قرار میگیرند، بلکه باید سوگیریهای احساسی را نیز در نظر داشته باشند. در ادامه به برخی از رایجترین سوگیریهای احساسی دیده شده در معاملهگری میپردازیم:
سوگیری اجتناب از ضرر: غلبه ترس بر حقایق
منظور از این نوع سوگیری، اولویت قرار دادن جلوگیری از ضرر در مقابل کسب سود است. سوگیری اجتناب از ضرر در معاملهگران موجب میشود که فرد حساسیت بیشتری نسبت به احتمال ضرر داشته باشد تا احتمال سود، که رفتارهای ریسکگریزی، بیمیلی به پذیرش ضرر یا نگه داشتن طولانی پوزیشنهای در حال ضرر را به همراه خواهد داشت.
سوگیری اعتمادبهنفس بیش از حد: اعتماد کاذب به پیشبینیها
این خطا موجب میشود که فرد بیش از حد به تواناییها، دانش یا دقت پیشبینی خود بها دهد. اگر معاملهگران بیش از حد اعتمادبهنفس داشته باشند، ممکن است ریسکهای غیرضروری را بپذیرند، بیش از حد معامله کنند یا استراتژیهای اصولی مدیریت ریسک را نادیده بگیرند.
سوگیری خودکنترلی: نادیده گرفتن اصول معاملهگری
افرادی که دچار سوگیری خودکنترلی هستند، نمیتوانند تصمیمهای ناگهانی خود را کنترل کنند و اهداف طولانیمدت خود را حفظ کنند. در این صورت، ممکن است معاملهگران نتوانند برنامه معاملهگری یا استراتژیهای قانونمند خود را دنبال کنند و به دلیل احساسات کوتاهمدت یا نوسانات بازار، تسلیم امیال ناگهانی خود شوند.
سوگیری حفظ وضع موجود: فرار از تغییر
این پدیده موجب میشود افراد تمایل داشته باشند حالت فعلی امور را حفظ کنند یا تنها به گزینههای آشنا تمایل نشان دهند. در معاملهگری، این امر موجب میشود معاملهگران در برابر اعمال تغییرات ضروری در استراتژی معاملهگری یا پورتفولیو خود مقاومت کنند و پوزیشنهای و بازارهای آشنا را ترجیح دهند، حتی اگر تغییر به سود آنها باشد.
سوگیری اجتناب از پشیمانی: ترس از تصمیمگیری
سوگیری اجتناب از پشیمانی موجب میشود که افراد اعمالی را که ممکن است به پشیمانی منجر شوند انجام ندهد، حتی اگر منطقی یا ضروری باشند. ممکن است معاملهگران در پذیرش ضرر یا بستن پوزیشنها با مشکل مواجه شوند، زیرا میترسند که از این تصمیم پشیمان شوند و در نهایت برای مدلی طولانی پوزیشنهای ضرر را نگه دارند.
مانند سوگیریهای شناختی، سوگیریهای احساسی نیز بر فرایند تصمیمگیری معاملهگر تأثیر میگذارند که به نتایجی نامطلوب منجر میشوند. با آگاهی از این خطاها، معاملهگران میتوانند برای مدیریت بهتر احساسات خود تلاش کنند، رفتارهای اصولی را تمرین کنند و استراتژیهای مدیریت ریسک را به درستی به کار بگیرند. روشهای آگاهی، دروننگری و مدیریت احساسات برای کنترل این سوگیریها و معامله منطقی مؤثر خواهند بود.
روشهای غلبه بر سوگیری شناختی و احساسی
غلبه بر این خطاها چالشبرانگیز خواهد بود، اما معاملهگران میتوانند با بهکارگیری استراتژیهای مختلف، تأثیر آنها را خنثی کنند.
غلبه بر سوگیری شناختی
آموزش، آگاهی، تحقیق و تحلیل بیطرفانه و بررسی جوانب متناقض دادهها کلید غلبه بر سوگیریهای شناختی است. لازم است معاملهگران به یادگیری این جسوگیریها و تأثیری که بر تصمیمگیری دارند بپردازند تا اثر آنها بر قضاوتشان را تشخیص دهند. همچنین، اگر تکیه بر غریزه یا احساسات را با تحلیل بیطرفانه دادهها جایگزین کنند، در غلبه بر این سوگیریها موفق خواهد بود. معاملهگران میتوانند از دادهها، نمودارها و روشهای تحلیل فاندامنتال و تکنیکال کمک بگیرند تا تصمیماتی آگاهانه داشته باشند و تأثیر سوگیریها را کاهش دهند.
یکی دیگر از روشهای غلبه بر سوگیریهای شناختی، تلاش فعالانه برای درک جوانب و زاویههای دید مختلف در بازار است. همچنین مشورت با معاملهگران و تحلیلگرانی که دید متفاوتی نسبت به شما دارند، میتواند سوگیریهای شما را به چالش بکشد و تصمیمگیری متعادلتری را به همراه داشته باشد.
مقابله با سوگیریهای احساسی
سرکوب سوگیریهای احساسی برای معاملهگرانی که میخواهند قاعدهمند بمانند و تصمیمات منطقی بگیرند ضروریست. لازم است که این معاملهگران خودآگاه باشند، قوانینی برای معامله تعیین و رعایت کنند، روشهای مدیریت ریسک را به کار بگیرند و از حمایت مربیها و سایر معاملهگران بهرهمند شوند. گسترش خودآگاهی قدم اول در تشخیص و درک سوگیریهای احساسی محسوب میشود.
معاملهگران باید به تمایلات احساسی خود فکر کنند، الگوهای رفتاری را تشخیص دهند و تأثیر احساسات بر تصمیمهای خود را بشناسند. علاوه بر آن، تعریف و دنبال کردن قوانین معاملهگری میتواند به معاملهگران کمک کند که قاعدهمند بمانند و اثر احساسات را کاهش دهند. برای این کار، میتوان از نقاط ورود و خروج از پیش تعیین شده و استراتژیهای اصولی مدیریت ریسک استفاده کرد.
خوب است بدانید که یکی از مؤثرترین روشهای مقابله با سوگیریهای سود و ضرر، که ناشی از ترس و طمع هستند، استفاده از استراتژیهای مؤثر مدیریت ریسک است. تعیین حد ضرر، استفاده از حد ضرر متحرک و تنوعبخشی به پوزیشنها میتواند از شما در برابر تصمیمگیری احساسی محافظت کند.
در نهایت، همفکری با سایر معاملهگران، منتورها یا پیوستن به جوامع معاملهگری میتواند حمایت و کمک لازم را برای مدیریت سوگیریهای احساسی فراهم کند. به اشتراک گذاشتن تجربه معاملهگری، صحبت کردن درباره چالشها و دریافت نظرات و پیشنهادات دیگران میتواند نگرش منحصربهفردی به بازارهای مالی در اختیار شما بگذارد.
سخن پایانی
روانشناسی معامله گری اثری مهم و مستقیم بر فرایند تصمیمگیری، قاعدهمندی، مدیریت ریسک و عملکرد کلی یک معاملهگر دارد، به همین دلیل لازم است همزمان با یادگیری روشهای تحلیلی، به رشد و بلوغ مهارتهای روانشناسی معامله گری و سرمایهگذاری بپردازید. با درک و مدیریت احساسات، غلبه بر سوگیریهای شناختی و افزایش مقاومت خود در برابر خطاهای رایج، میتوانید به تصمیماتی منطقی و بیطرفانه برسید و در معاملهگری طولانیمدت موفق شوید. آشنایی بیشتر با روانشناسی معامله گری میتواند خودآگاهی شما را افزایش دهد، منجر به رفتارهای منطقی شود و ذهنیتی اصولی برای فعالیت در بازارهای مالی در اختیار شما بگذارد.
منبع: Investopedia
ممنون دمتون گرم
روانشناسی در معامله گری مهم ترین و کاربردی ترین هستش و بدون درک از روانشناسی هیچ گاه به یک تریدر حتی آماتور هم نمیتوان تبدیل شد…
سپاس از تیم شما
خیلی عالی بود در این رابطه کتاب معامله گری با ذهن اگاهی گری دیتون
و کتاب از ذهن تا ماده داسون چرچ خیلی کمک میکنه .
ممنون از مطالب خوب وبسیار مهم
مرسی از جناب رمزعلی و تیمشون بابت این مطالب که دونستنشون خیلی مهمه